2777
2789
عنوان

آخرین دیدار با خانواده شوهر

158 بازدید | 6 پست

دفعه آخر که خانواده شوهرم رو دیدم و باهاشون حرف زدم روز پدر بود دیگه با هیچ کدوم حرف نزدم روز پدر هم فقط ب خاطر شوهرم رفتم خونشون :) 

از بس دل شکستن و توهین کردن تو این چند ماه اخیر شوهرم هم بعد اونروز حتی پیشنهاد هم نداده زنگ بزنم بهشون هربار خودشون باهم زنگ زدن حرف زدن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

گمشن همشون منم عاصی شدم از  دستشون فقط فرقم باتواین ک شوهرمن گیرمیده باید بیای😔خوشبحالت ک شوهر ...


بیچاره شوهرم از بس از روز اول بهم گفته به حرفاشون اهمیت نده خودشم خجالت میکشه ازم البته وقتی مامانش حرف بدی بهم بزنه پشت مامانش درمیاد ولی باباش گفتنی خودشم ناراحت میشه

منم آخرین بار روز پدر رفتم  انقدر پدرش بداخلاقی کرد ‌و اعصابمون و بهم ریخت با گریه برگشتم  ...


خوب کردی😉

اوایل شب یلدا میرفتیم خونه بابام بعد باباش گفت یه سالم بیایید خونه ما منم نه نیاوردم یک شب یلدایی برامون ساخت از سال بعدش خودشون هم رو نداشتن دعوتمون کنن از بس دعوا کردن و غر زدن منم از حرصم هیچی نخوردم

والا واس من ک تاحالا خجالتم نکشیده با هزار جور بلایی ک اوردن سرم


شاید به روش نمیاره بلاخره پشت پدر مادرشونم نمیتونن خالی کنن بهترین راه بی‌محلیه مثل مهمون غریبه بری بیای خودمم خیلی وقته این مدلی بودم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز