من یه مشکلی دارم هرموقع زنگ میزنم خونه مامانم اینا با مامانم حرف میزنم انرژیم میاد رو صفر حالم بد میشه ، مامانم اینا یه شهر دیگه هستن تلفنی صحبت میکنیم یه روز درمیون ، ینی اینقد مادر من بی انرژی بی حال حرف میزنه که انرژی و حال من میره روی منفی ، اگه زنگم نزنم عذاب وجدان میگیرم چرا بیخیال پدرومادر شدم ، قبلا بهش گفتم که بی انرژی حرف نزن ولی نتیجه نداده چیکار کنم لطفا یه راهی جلو پام بزارید
مامان منم هست پلاکت پایینه فشار بالا کلی کمردردوپا درد داره وقتی زنگ میزنم انگار دور از جونش داره م کلی باهاش بحث میکنم ک چرا اینجوری میگه نمیتونم تحمل کنم دیگ هر ماه هم کلی پول قرصاش،میشه وقتی زنگ میزنم انقدر باهاش حرف میزنم دعواش میکنم تا یکم بهتر میشه ولی خودم افسرده میشم از این ک تو این سن چرا نباید راحتی داشته باشن
بنظرم بعضی آدما هستن که زیاد تاثیر پذیر نیستن از اطراف واقعا خوش بحالشون ، متاسفانه اینقد اتفاقای دوروبر و حرفا روی من تاثیر میزاره و‌حالمو بد میکنه که خدا میدونه ، خیلی دوس دارم آدم قوی و محکمی باشم اصن نمیدونم راهش چیه
پیر زن هایی رو میشناسم از مامانم سن شون بیشتره وقتی ارایش میکنن تیپ میزنن اوف دلم میخاد ببوسمشون انقدر باحالن اینا پس چیکار میکنن انقدر پرانرژی هستن
موافقم باهات ، بنظر من قدرت هر آدمی بخصوص دخترا ارتباط مستقیمی با مادرشون داره ، من هر آدم موفق با اعتماد به نفس دیدم مادرش یه انسان قوی بود، دلم میخواد خودم مادر قوی و یه تکیه گله محکم برای بچم باشم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
4 ثانیه پیش
5 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
