من یه جاری دارم که باتمام محبتایی که من درحقش کردم ولی اون نهایت نامردی ودرحقم کرد،منوازچشم انداخت،پشت سرم حرف زد،چندمدت قطع رابطه کرد،الان شوهرش میارتش خونه ماوخودش میره اینم هرشب خونه ماهستش،من دیشب خیلی بد باهاش برخوردکردم،حسابی اخم بودم ویک کلمه هم حرف نزدم باهاش،الان خیلی یجوریم،میگم گناه داره الان چون مجبوره اینجا باشه وراه دیگه ای نداره من نباید این رفتارو میکردم واقعا،به نظرشما من خیلی ادم ساده واحمقی هستم،یادلسوز ومهربون،چیکارکنم