2777
2789
عنوان

جاری

| مشاهده متن کامل بحث + 426 بازدید | 32 پست

مامانم همیشه می گه کسی روی فرش خونه ت نشسته ،حتی اگه دشمن بابات هم باشه نباید بهش بی احترامی کنی.چرا همون موقع که از دست کسی ناراحت و دلخور می شید به روش نمیارید ؟وقتی جسارت ش رو نداری پس فراموش کن.اگه کسی بهتون بد می کنه قطع ارتباط نکنید خیلی محترمانه فقط از صمیمیت تون کم کنید.بی احترامی در هر شرایطی درست نیست.

بیا که مرا با تو ماجرایی هست...❤️❤️❤️

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اووخ اوخ من کشیدم

خواهرشوهرم و شوهرش اومدن بالای یه ماه موندن 

بعد دیدیم نمیرن تازه بعد یه ماه فهمیدیم که شوهره بیکار شده کار نداره 

اسباب و ...رو بردن خونه مادرشوهره ریختن ...اومدن خونه ی ما بخور و بخواب 

ماهم مجبور شدیم خونه طبقه پایین رو بدیم بشینن 

حتی پول کامیون دادیم اسباب اورد 

شوهرم برد سرکار ...شوهرش رو پیش خودش ..

نه ماه موندن قشنگ همه جوره اذیت کردن ...شوهرم رو به سکته انداخت 

انقدر دزدی کرد از دخلمون 

طلامو برد ...خورد 

الانم خواهرشوهرم داره ازش طلاق میگیره 

پسره فرار کرد 

اینم مونده با یه بچه ...رفت خونه مادرش دنبال کارای طلاقش 

حالا من میگم کاش همووون اول یه دعوا راه مینداختم جمع میکرون بساطشون رو میرفتن ...اومدیم محبت کنیم داغون شدیم 

براشون تلویزیون و یخچال گرفتیم شد ۱۷ میلیون ...هنوز ما داریم قسط میدیم چون شوهرم ضمانت کرده بود 

خواهرشوهرم یه کلام نمیگه ببخشید از زندگیت از گلوت زدی برا ما ...

اصلا عذاب وجدان نداشته باش 

کلا عادی باش ..نه محبت نه اخم 

من که بد ضربه خوردم ..الانم همین خواهرشوهرم رفته چقدررر پشت سرمون حرف زد 

طوری که شوهرم به مادرش گفت من دیگه خواهری به اسم فلانی ندارم ...

خیلی دلم پر ..خدا ازش نگذره

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️

اووخ اوخ من کشیدم خواهرشوهرم و شوهرش اومدن بالای یه ماه موندن  بعد دیدیم نمیرن تازه بعد یه ما ...

قشنگ میفهممت،ادم ازشون توقع نداره کاری براشون بکنه یاتشکرکنن ولی حداقل نامردی نکنین دیگه

ببین من و جاریم یه شهر غریبیم هیچ کسم نداریم اینجا. اوایل که اومد من کلی تحویلش گرفتم ۳ ماه خونه من زندگی کرد تا خونه گرفت اونم خونه یه خوابه من اتاق خوابمو تختمو در اختیار اون گذاشته بودم خودمون تو سالن میخوابیدیم کلی هواشو داشتم وقتی رفت هر روز یکی زنگ میزد منو میشست میذاشت کنار که پیش فلانی پشت سرم حرف زدی منم یه پیام توپ بهش دادم حالشو اساسی گرفتم بعدم به شوهرم گفتم‌پاشو بذاره تو خونم من رفتم الان ۳ ساله صد جور خواسته ارتباط برقرار کنه قبول نکردم هر کی باعث به هم ریختن آرامشته حذفش کن دلتم نسوزه

ن ساده و احمقی ن دلسوز و مهربون

مغرور و اخمو و بداخلاقی! 

در حقیقت ما همه«بشر» بودیم ،تا اینکه«نژاد» ارتباطمان را برید،«مذهب» از یکدیگر جدایمان ساخت،«سیاست» بینمان دیوار کشید و« ثروت» از ما طبقه ساخت...! لطفا لایک نکنید
اووخ اوخ من کشیدم خواهرشوهرم و شوهرش اومدن بالای یه ماه موندن  بعد دیدیم نمیرن تازه بعد یه ما ...

چقدر بی وجدان و نمک نشناس بودن من چقدر حرصم گرفت جای شما

در ۹۹.۹.۱۱زیباترین هدیه مو از خدا گرفتم یه فندوق کوچولوی دوست داشتنی که یه تیکه از وجودمه 😍😍در تاریخ ۹۹.۹.۹.بهتریترین اتفاق زندگیم خواهد افتاد مطمعنم 😍سکوت کن..فرقی نمیکند از روی رضایت باشد یا دلخوری این روزها مردم از سکوت کمتر داستان میسازند
اصلا این خصوصیات درمن نیست

بدبرخورد کردن،اخم کردن،ی کلمه با مهمون حرف نزدن!

هیتلرم بیاد خونم من نمیتونم اخم کنم

در حقیقت ما همه«بشر» بودیم ،تا اینکه«نژاد» ارتباطمان را برید،«مذهب» از یکدیگر جدایمان ساخت،«سیاست» بینمان دیوار کشید و« ثروت» از ما طبقه ساخت...! لطفا لایک نکنید
قشنگ میفهممت،ادم ازشون توقع نداره کاری براشون بکنه یاتشکرکنن ولی حداقل نامردی نکنین دیگه

اره والا ...طلام برام خیلی باارزش بود چون با سختی خریدیم 

وقتی دزدید به روی خواهرشوهرم نیاردیم 

از این میسوزم تا میخواست طلاق بگیره 

اومده به من میگه مریم بیا شهادت بده طلاتو برداشته دزدیده ...

گفتم مگه تو خبر داشتی 

گفت اره برد فروخت 

گفتم دختر تو چه جور ادمی هستی ..کم نون و نمک ما رو خوردید شوهرت ازمون دزدی کرد نگفتی نگفتی حالا داری جدا میشی اومدی میگی 

منو بگو به روت نیاردم ..فکر میکردم خبر نداری شوهرت دزدی میکنه ...بهت نگفتم شیرت خشک نشه 

بعد این ماجرا دیگه شوهرم فهمید خواهرش خبر داشته کلا قطع رابطه کردیم

بعد انقدر عوضی تشریف داره 

..رفته پشت سر ما گفته اینا ما رو دزد کردن و ...

تمام کس و کار شوهرم با ما بد شدن ...

خدا ازش نگذره 

من حفظ ابرو کردم براش هیچی نگفتم 

این اینطور کرد...

توروخدا حواست باشه اسی جون ...منم از زیادی محبت به اینا ضربه خوردم 

مراقب باش

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️

بدبرخورد کردن،اخم کردن،ی کلمه با مهمون حرف نزدن! هیتلرم بیاد خونم من نمیتونم اخم کنم

من یک کلمه گفتم ظرفات قشنگه،بعدگفته بوداین اینقدحرص خورده وحسودی کرده که ظرفای من قشنگن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792