شنبه شب باز صدا میاد زنه میره تو کوچه زنه رومیبینه میگه خانم چی شده کی اذیتت میکنه
زنه میگه کمکم کن
زنه میره بهش نزدیک بشه زنه فرار میکنه
شوهرش میاد میبینه زنش تو کوچس تنها
دعوا راه میندازه که فردا میگم مامانت بیاد تکلیفمون روشن بشه
به شوهرش میگه من دیدمش گفت کمکم کن