هلوووووو مای لاوززززز
اقااااا
من با یکی از مرداد 98دوستم گفته حتما حتما حتما باید 1400عقد و عروسی کنیم چون نمیخوام دوران دوستی طولانی بشه من تورو برا خوشگذرونی نمیخوام
حالا شرایطو میگم براتون
من متولد 80ام
اون 76
ینی 1400من 20سالم میشه
اون 24سال
الان سربازیه تا تابستون امسال تموم میشه سربازیش
بعدش استخدام بانک میشه تو یکی از بهترین پستا
ما اصفهانیم اون خوزستان
گفت ک از همون اول انتقالی میگیره ب اصفهان ک خونه زندگیمون همینجا باشه
ماشین داره خودش خونه میتونه خوبه ی خوبی بگیره(خودشونم خیلی پولدارن 3-4تا ماشین دارن هی عوض میکنن و چند تا خونه و چند تا زمین و چاه و...)
بهش گفتم من سنم کنه از پس کارای خونه بر نمیام و تازه اول جوونیمه و اینا
گف ک برات خدمتکار میگیرم کی گفته تو کار کنی تو دس بخون برو سرکار برو باشگاه
ب لباس پوشیدنم و دوستام و کارام و کلا هیچیم گیر نمیده و خیلییییییییییییی بهم اعتماد داره
از لحاظ تفکرات و فرهنگ و اینا خیلی ب من میخوره
مهربونه
دست و دلبازه
و مهم تر از همه
مطمئنم مطئنم مطئنم ک تا این سن دوس دختر نداشته منو هم با کلی بدبختی بعد یکی دو سال تونسته پیدا کنه(ینی منو دید یجایی خوشش اومد ولی ن شماره ای داشت ن چیزی گشت و گشت تا از طریق دوستام پیدام کرد)
و
و
و
مامان و باباش خیلی دوسم دارن از تعریفای خودش و اینکه عکسی ازم دیدن و باورشون نمیشه پسرشون عاشق شده(چون اون پسرشون 30سالشه و ب فکر هیچی نیس اصن/:)
ب من گف تابستون ب مامانت جریان منو بگو
خیلیم خانواده خوبین خیلی احترام و اینا دارن تو شهرشون (خیلیییییییی تخقیقات کردم دورادور/:)
.
.
.
.
من نمیدونم چیکار کنم
از یه طرف سنم کمه
از یه طرف نمیخوام از دستش بدم
از یه طرف دوس ندارم دوستی طولانی شه/:
نمیدونم چی کنم/:
به نظرتون ب مامانم بگم تابستون؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه چیزیو هم بگم ک من هیچوقت تو زندگیم احساسی تصمیم نگرفتم و همیشه عاقلانه بوده تصمیماتم و اینکه قرار نیس با ازدواج بچه دار بشم سریع مطمئنا برای سنای بالاتره اون
من منظورم ازدواجه لطفا ربطش ندین ب بچه داری و کار خونه و رف شستن و اینا ک هیچکدوم الان ربطی نداره ب ازدواجی ک من دارم میگم