من امشب اومدم یه تاپیک زدم و از اینکه دارم جاری میشم ذوق داشتم
یه جایی هم گفتم رابطه من و برادرشوهرم صمیمیه ما مثل خواهر و برادریم من گاهی حرفایی میزنیم دوست ندارم بفهمن ما چی گفتیم
من منظورم درددل کردن بود
به اون دختر خانمم گفتم از رابطمون خواهر و برادریمون که ایشون گفتن از قبل میدونسته و من و کامل میشناسه حتی متوجه شده من منظورم چیه
حالا یه عده خانم به ظاهر محترم شدن کاسه داغ تر از آش و بهم میگن تو نباید تو زندگی بقیه دخالت کنی و تو با برادرشوهرت فلان کاره ای و ... هزارتا تهمت
بیاین دل همو نشکونیم و شادی و ذوق بقیه رو ازشون نگیریم اینجوری خدا بیشتر خوشش میاد هرکی هر جور دوست داره با خونواده شوهرش بخورد میکنه هرجور دوست داره با برادرشوهر و جاریش برخورد میکنه چه بسا جاریای که از خواهر به هم نزدیک ترن و با هم راحت تر
وقتی من به عنوان عروس بزرگ اون خونواده با جاریم مهربونی کنم و بهش بها بدم و براش احترام و ارزش قائل شم چرا باید باهام بد باشه؟؟ مگه مریضه؟؟
وقتی ببینه من باهاش خوش برخوردم چرا باید باهام بد رفتاری کنه؟؟