سلام من خواننده خاموش بودم تا الان خدارو شکر مشکلی نبوده بخوام مطرح کنم ولی این موضوع ذهنمو در گیر کرده لطفا تا اخر بخونین نظرتونو بگین.این پسره فکر کنم یکی دوسال بزرگتره ازم و نزدیگ پنج سال ادامه داره و تو مسیر مدرسه هر وقت منو میدید ذل میزد بهم مدرسمون نزدیک بود انموق جوری که همه میفهمیدن بعد که مدرسه هامون دور شد این اقا میومد سر راه من مینشست تا منو ببینه همیشه سر تایم اونجا بود اما جز نگاه کاری نمیکرد و تابستونا تو اون گرما سالت سه میرفتم کلاس گیتار اونم باز سر راهم بود و خیلی موارد دیگه ولی من اهل دوستی اینا نیستم به چشم برادری پسر خوبیه بدم نمیاد ازش ولب غررمم اجازه نمیده من برم جلو یه بار اتفایی پسر دایی کوچولمو داشتم میبردم بیرون اتفاقی اونجا نشسته بود ما از کنارش رد شدیم پسر داییم ازش خوشش اومد و رفت پیشش منم یکم طولش دادم شاید یه چیزی بگه اما جز ذل زدن تو چشمام کاری نکرد خجالتم نمیکشه 😆 به نظرتون چرا اینکارو میکنه؟