ما موقعی که خونه ی مادرشوهرم بودیم خونشون ویلایی بود انقدر جر و بحثمون شد یه دیوار وسطش کشیدیم بعدا فهمیدم که میان از پشت بوم داخل حیاطو نگاه میکنن آخرش خونمونو جدا کردیم
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
چیزی هم ناراحتت کرد و رو مخت بود طوری که هیچ کس فکر نکن کارت توش غرض و مرض هست انجام بدی .مثلا نخواستی درو باز نکنی اصلا نفهمن عمدی بوده طوری که دروغم نشه مثلا بگو خواب بودم یا صدا زیاد بود ای وای نفهمیدم اخی ...بعد ریز ریز جا میفته برا همه
اسی جون ...من ۶سال تو خانواده شوهر زندگی کردم بخاطر شرایط مالی...الان چهار سالع مستقلم..ولی بییییییمارشدم...مشگللت روحی و روانی..افسردگی...بدبختی..روزی هزار بار میمیرم و زنده میشم و به خودم لعنت میفرستم که چرا اونموقع موندم و دخالتاشونو تحمل کردم...فراااار کن تا بیمارنشدی....همین فردا ...اگه این وسط ۱میلیارد ضرر کنی میرزه...
منم توی ساختمون هستم. خودم سعی میکنم هفته ای یبار برم که دعوت میکنن ولی شوهرم ناراحت میشه با اینکه زن بابا داره .منم اونو بهانه میکنم که همه رو مخواد بهم بزنه و کم میرم در واقع هم همینطوره رابطه جاری بزرگه رو با خواهر سوهرم بهم زد با خبر چینی