دوماه پیش روز بازی دربی رفت بادوستاش بیرون معلوم نیست چه بلایی سرش اومده فقد میدونیم چیز خورشده بود رفیقاش نخورده بودن فقد شوهرمن بابای دختران خورده بود شربت متادون .حالش بد شده بود خیلی دیر بردن بیمارستان ایست قلبی کرد احیا شد اما خیلی دیر شده بود رفت کما چشامای عسلیش برای همیشه بسته شد دوماه پیش اون روز دربه در این بیمارستان اون بیمارستان شدیم تاصبح بیدار بودم کنارش بود اما رفت ای سی یو شش روز تمام کما بود چشاشو دیگه برای همیشه بست برای همیشه مرگ مغزی شده بود بعد ایست کرد دوباره دیگه جواب نداد دکترا وقتی گفتن بهم تلاش نکنید برنمیگرده بالاسرش0بودم