مام تو یه ساختمونیم با مادر شوهرو جاریم. اونجوری حساب میبزن اخه من خیلی رکم هم من هم شوهرم. شوهرم بهشون گفت نبرنش اما باز تکرار میکنن میترسم یه بار دیگه بگم شوهرم یه جوری بگه جنگ درست کنه
چند وقتشه بچت؟ چرا ميزاري پيششون؟ با ماشين ميبرنن؟ بهشون كاملا جدي بگو كه بدون اطلاع تو بيرون نبرن ح ...
تازه دوسالش تموم شده. پیششون نمیذارم تو یه ساختمونیم خونمون کنار ساحله بچه رو دور میدن کنار دریا با ماشین. یه بار شوهرم گفت بهشون باز تکرار کردن. میترسم باز بگم جنگ بشه. بدون اطلاع میبرن عصبی میشم فکر میکنن دارن لطف میکنن
یه بار به شوهرم گفتم اونم تذکر داد اما حالیشون نشد میترسم بگم باز شر بشه. خودشون ذوق میکنن میگن بچه رو بردم گردوندم منم میگم پسرم باز سرخود رفتی بعد یادت اومد مامان داری که اونا به خودشون بگیرن اما نه فایده نداره