2777
2789
عنوان

ناراحتم برای مادرشوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 1601 بازدید | 41 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نه عزیزم نرید  دلداریش میدادی میگفتی ما هم دلمو خیلی تنگ شده  شرایط بده انشالله با رعایت ...

والا منم بغضم گرفت بهش گفتم باشه فردا میایم احساساتی شدم خخخ ولی بعدش پشیمون شدم دیگه مامانم که خواهرن باهم بهش زنگ زد آرومش کرد گفت دعا کن این مریضی بره میایم چند روز پیشت میمونیم

ما آبادانیا   

من که در اسرع وقت بار سفر میبندم میرم شهرمون......خیلیا رعایت نمیکنن چرا جورشو ما باید بکشیم...

دوماهه تو خونه پوسیدیم والا........

اگر قرار بر موندن تو‌خونه باشه باید همه رعایت کنن.....

من وظیفه خودمو انجام دادم دیگه!!!!!!!

اسمش را خودکشی نگذار...حتی نهنگی مثل من٬که عمق اقیانوس را دیده ٬دلش برای سواحل تو تنگ میشود...! 
عععععههه پس خالته ک غصشو میخوریییب پس بگوووووو

نه عزیزم اگه واقعا انسان باشن چه غریبه چه فامیل فرقی نداره جاریم غریبس اینقد باهاش خوووبه نمیزاره آشپزی کنه هر روز ناهار و شام زنگ میزنه بیاید فاصله خونشون 5 دقیقه س 

ما آبادانیا   
ماهم از بهمن همدیگه رو ندیدیم,هیچ جا هم نرفتیم ,مادرشوهر و پدرشوهرم هرروز زنگ میزنن و گریه میکنن,مام ...

خدا کنه خسته شدیم دیگه ما عیدا سیزده بدر همیشه باهم بودیم الان خیلی براش سخته که پسراش و جاریم پیششن ولی ما نیستیم

منکه مامانم با خودم زندگی میکنه وگرنه طاقت ندارم یه روز نبینمش 

ما آبادانیا   
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز