
چای دم میکنم و مینوشم
روی بی حوصلگی ،
باز تو را میپوشم
به خیابان زده ام
میکنم زمزمه آهنگی را
میزنم چنگ زمین را زمان را
اما
قدری از دلتنگی کم نشده
من یقین دارم چیزی جز تو
باعث هجرت مرغان مهاجر نشده
من یقین دارم این را
که حضورت تنها
میبرد این همه بی حالی را
میشود باعث آرامش من
من یقین دارم این را
میبرد این همه بی حوصلگی هایم را
...
شاعر :علی رهنمائی