معیارهای ازدواجتون چی بودا آیا الان راضی هستید؟

باران عزیز ....

اول اعتقاداتش برام مهم بود ... بعد طرز فکرش و ظرفیتش و انعطاف پذیریش ... خسیس نبودنش ... شوخ طبعی و خشک نبودنش ... و کاری بودنش

بعد از 3 سال با تمام وجود عاشقشم ... با تمام وجود هنوز هم از دوریش اشک میریزم و وقتی کنارشم انگار که رو ابرها راه میرم ...

باران زیبا جون
سلام

تاپیک خوبیه
من معیارهای زیادی داشتم همه میگفتن سخت گیرم ولی من می باید بهترین را انتخاب می کردم تا یک عمر پشیمان انتخابم نباشم
منم اعتقاداتش برام اهمیت بالایی داشت متانت و وقار جز اصلی ترین معیارام بودن

بعدش هوش خیلی بالا برام خیلی ملاک بود علتش هم اینه که با داشتن هوش بالا بهتر میتونه تصمیمات صحیح بگیره و در کل موفقتر هم این گروه هستند ولی در عوض خونه و ماشین و دیگر مادیات ملاکم نبودن چون می دونستم اگه طرف باهوش باشه همه اینها رو به دست میاره صبر کردم و خداوند یک دانشجوی المپیادی نابغه نصیبم کرد که اتفاقا چیزخاصی ندشت ولی الان استاد دانشگاهه در خارج کشور

ظاهر هم مهم بود ولی نه اینکه خوشگل و خاص باشه. ولی دوست داشتم درشت باشه و قد کوتاه و ریزه نباشه

صبر کردم از خدا خیلی خواستم و خدا رو شکر همسرم همه معیارامو دارم
با گذشت 7 سال عاشق عاشق عاشقشم

قبل از ازدواج عاشق رفتارهای مردم دوستش که به همه کمک میکرد و همت بلندش و غرورش شدم و بعد از ازدواجمون ذات پاکش، مهربونیش و عشق واقعیش روز به روز بنو عاشق تر کرد.

سلام
به نظر من هم داشتن تفاهم در زمینه مذهبی اهمیت داره چون در غیر این صورت مشکل ساز میشه
و هر کس از خدا بترسه به بنده ای اون هم رحم می کنه پس در کل دین داری برام مهم بود
و همت درکار داشتن نه دارایی داشتن
استقلال فکری
سطح تحصیلات با 1 پله تفاوت یا یکسان
و قیافه خیلی برام مهم نبود
موقع ازدواج خصوصیات بالا را همسرم داشت بجز اینکه اعتقاد مذهبی کمرنگ تری داشت که الان بعد 4 سال در این زمینه از من هم بهتر شده و دعا هام تماما مستجاب شده و از نظر قیافه هم بگم تنها با نمکه به نظرم هر قیافه ای بعد از یک مدت عادی میشه
من نمی گم که مشکلی نداریم اما به نظرم همه مشکل دارن و باید یکی یکی بر طرف کرد
ومن حتی اگه 1 روز از او دور باشم نمی توانم تحمل کنم

راضی بودن از ازدواج کنونی ، زمانی اعتبار داره که انتخاب دیگه ای ام باشه.

به نظر من که آدم همیشه حق انتخاب داره
می تونه زندگیشو به نحوی بزنه بهم بره با یکی دیگه
برای همینم هست که وقتی میگم راضی ام یعنی واقعا راضی ام

سلام من شکر خدا وبه لطف خدا بعد از 4 سال ونیم از زندگیم خیلی راضیم البته این رضایت کامل تدریجی بدست اومده اینو برای تازه عروسا یمگم که بدونن باید یه کم صبور باشن و باهر قهر و دلخوری فکر نکنن ای وای همه چی تز دست رفت و زندگیشون تباه شد اگه درست و با معیارهای واقعی و عقلی و با یه تحقیق درست انتخاب کرده باشید اکر اوایل هم ناراحتیهایی باشه مطمئن باشید به زودی باهم به تفاهم میرسید و می تونید از رنگین کمان زیبای پس از طوفان لذت ببرید

من اولین معیارم این و دین"مداری" بود چون می خواستم یه حجت محکم بین ما برای مواقع اختلاف نظر باشه و اینکه من که همیشه نمیتونم همه جا مواظب رفتار همسرم باشم پس باید خودش یه بازدارنده قوی داشته باشه که خیال من از بابتش راحت باشه و بتونم بهش اعتماد کنم دقت کنید منظورم ظاهر حتما مذهبی نیست که البته اونم مهمه اما اول مهمه که طرف ایمان داشته باشه و ظاهر مذهبیشم نتیجه ایمانش باشه نه برعکس
بعد خانوادش خیلی خیلی خیلی برام مهم بودن طوریکه وقتی میخواستن برای خواستگاری بیان من گفتم جلسه اول قبل از اینکه خودش بیاد و خودشو بینم مادرش بیاد ...
خانوده اش از همه نظر برام مهم بودن از نظر تیپ شخصیتی(اصالت نجابت اینکه تازه به دوران رسیده یا بر عکس گرفتار رسوم احمقانه و غلط نباشن) متوسط سواد خوانوده (اینکه سواد و ومعلومات توشون مهمتر از حساب بانکی و و این حرفا باشه) مذهبی بودن و کلا خوب بودنشون برام مهم بوده
بعد تحصیلات که از من کمتر نباشه
اخلاقش و اینکه مرد بیگانه با احساساتی نباشه
موقعیت مالی در حد متوسطی که بشه یه زندگی رو نسبتا با ارامش شروع کرد و جای رشد و ترقی برای اینده داشته باشه
تفاوت سنی از حداقل 4 سال تا حداکثر 10 سال
جهره
اینا ملاکای من بود شکر خدا محقق شدن

در مورد معیار دینی و دین مداری و مذهب و اینا فقط بگم که
صد البته کسی که واقعا پایبند و مومن و معتقد باشه مسلما قابل اعتماد و ...هست ولیکن همین دین دو تاراه مجاز رو جلوی آقایون قرارداه یکی ازدواج موقته یکی هم تا 4 تا ازدواج دایم !!!! یعنی به صرف اینکه طرف مذهبی نمی شه گفت تو زندگی فقط با یک نفره و این هم بشه معیار ........
.این مورد دقیقا به "اخلاق" بر میگرده یعنی یه فردی با خودش این قدر رو راست باشه و تاملات فکری داشته باشه که یه دایره اخلاقی رو واسه خودش تعریف کنه یعنی مثلا من با ازدواج با یک نفر عهد میبندم و مجاز نیستم که خارج از این محدوده قدم بزارم پس یعنی تو شرایط و موقعیت خاص هم این موضوع رو رعایت میکنم و مثالهایی ازین قبیل که مثلان با وجود اینکه یه نفر تو خیابون یا سر کار با لحن بد صحبت میکنه با هات ،این قدرتو وجودت رو صاف کرده باشی که با اینکه میتونی عینا تلافی کنی ولی این کارو انجام ندیدی و به قول معروف بزرگوار باشی که با آرامش از کنارش رد بشی یا هر مورد دیگه

عزیزم
متاسفانه آدم در هر سنی یه چیزایی براش مهمه که قبلا بهشون فکر نکرده.....چون پیش نیومده که بخواد فکر کنه و اهمیت بده.....
من که گذاشتم یه 20 سالی از زندگیم بگذره تا بعد بتونم بگم راضیم یا نه !!!!!
واقعا میگم......
همه چی نسبیه.............

http://kelke-khiyal.blogfa.com/

من هنوزم نمی دونم اون موقع ها اون عقلو از کجا آوردم که همسرمو انتخاب کردم! شانسی بوده یا واقعا اینقدر عاقل بودم. خلاصه که اگه زمان بازم برگرده یا اصلا ازدواج نمی کنم یا اگه بکنم بهتر از شوهرم در جهان ندیده ام که انتخاب کنم

سلام باران زیبا جون

من نظراتتو خوندم برام جالب بود
تاپیک قشنگیه
وقتم پره نمی تونم بیام و کامنت بگذارم
مسافرت در پیش دارم
موفق باشی گلم
بااااااااای