امروز رفتم خونه مادر شوهرم عید دیدنی ، نمیخواستیم بریم داخل چون شرایطشون خاصه تو قرنطینه هستن گفتیم جلوی در عید و تبریک بگیم بریم ،که اصرار کرد بیایید داخل رفتیم گوشه ی حیاط نشستیم ،اصلا سمتمون نیومدن نه پدر شوهرم نه مادر شوهرم ،یکم ازمون پزیرایی کردن ،منم خیلی مراقب بودم پسرم سمتشون نره اصلا هم ناراحت نبودم ولی اومدیم خونه عکس پروفایل جاریمو دیدن با مادر شوهرم و پدر شوهرم خیلی سوختم ،قشنگ نشسته بودن کنار هم تو خونه جلوش کلی میوه و آجیل و...... تازه فهمیدم هر چقدر با درک تر باشی بیشتر دست کم میگیرنت ، خانواده همسر م چون اون زود ناراحت میشه و واکنش نشون میده مجبور شدن راش بدن تو خونه ، مادر شوهرمم میگفت اونا هم اومدن تو حیاط نشستن ،بهم دروغ گفت . خیلی ناراحتم