چه خاطرات قشنگی داشتین و بامزه ... چقدر هم قشنگ تعریف میکنین.
یه بار کلاس غزق سکوت بود دانشگاه یه دفعه برگشتم روبه رفیقم گفتم کیمیا آبت بده یه دفعه همه زدن زیر خنده خودم نگرفتم چیشد
این ک میگم فااااااااجعه س
رفتیم شیراز ،این فالگیرا هستن ک یه مرغ عشق دستشونه ها.....
داداشم کوچیک بود،پیله کرد ب مامانم ک بگو آقاهه جوجوشا ب من بده،مامانمم ب زبون داداشم گفت:آقا ببخشید میشه جوجوتونا بدین ب بچم؟؟؟؟؟
اونم گفت ن ،میخوام باهاش کاسبی کنم
ی بارم توی مجلس ختم مادربزرگم،یکی از بچه های فامیل گوزید به صورت ممتد و صدا دار
ینی همه عزاداری یادشون رفت،فقط رفته بودن زید چادراشون میخندیدن و شونه میلرزوندن😂😂😂
حالا تو خوبه میدونستی به چی میخندی من ک با دوستم رفتم کتابخونه دانشگاه درس بخونیم چند ساعت مونده بود ب امتحان یدفه دوستم رفت از راه به یکی گفت عه سلام خوبی بعد گفت عه ببخشید اشتباه گرفتم حالا زد زیر خنده منم نمیدونستم به چی میخنده از خنده اون خندم گرفت آخرم نشد درس بخونیم نمیدونم یک اشتباهی گرفتن سلام دادن اون کجاش خنده دار بود ک سر امتحانم یادم میفتاد میخندیدم فقط الان فک میکنم خیلی ....خل بودم
ی بار تو کلاسمون اول دبیرستان بودیم معلما هیچکدوم نیومده بودم نمیدونم چ مناسبتی بود ی کلاس سوم دبیرستان دیوار ب دیوار کلمون بود ک همش هشت نفز بودن چون رشته شون خاص بود خلاصه با دوست صصمیم گفتیم اونا ک دخترای خوبین بر بیاریمشون کلاس مهمونی رفتیم دستاشونو گرفتیم گفتیم بیاین کلمون گفتن ممنون ولی نمیایم محکم دستاشونو گرفتیم کشیدیم ک باید بیاید اونام زور میزدن نیان ما کشون کشون بردیمشون خواستن فرار کنن از کلاسمون برن جلشونو گرفتیم محکم خوردن ب بوفه شل ول ازمایشگاهی همه چیش ریخت ناظم اومده دعواشون میکنه ک شما چرا اومدین این کلاس با گریه میگفتن خانوم چ کنیم زورمون بهشون نمیرسید ماهم با تاسف نگاشون میکردیم طلبکارانه
[QUOTE=128844719]ی بارم توی مجلس ختم مادربزرگم،یکی از بچه های فامیل گوزید به صورت ممتد و صدا دار ینی همه عزاداری یاد ...[/QUOTEوااااااااااای😂😂😂😂😂😂😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
