دلیل رفتارمن سه چیزبود.یکی اینکه خیلی خیلی دوسش داشتم ودارم تایه اخمی بهم میکردآسمون وبه زمین میوردم که چرابهم اخم کردی.ازش انتظارنداشتم.
دومیشم اینکه سکوت میکردفکرمیکردم حق بامنه.
سومم اینکه کلامن زودعصبی میشم.
ولی خداروشکرالان خیلی خیلی خوب شدم.
نه ماده ساله ازدواج کردیم کسی حتی نمیدونه یه بارم بحث کردیم.نمیدونن پیرش کردم.