بابام خیلی بی فکره و بی مسولیت
با این وضع کرونا یه مسافر داره که این مسافرش اختلال روانی داره و یه فامیل کرونایی داره هرروز صبح به بابام زنگ میزنه میگه بیا منو ببر بیمارستان تا غروب هرجی به بابامون میگیم نرو نرو بیمارستان نرو این مسافرو نبر گوشش بدهکار نیست چون پول خوبیم میده وسوسه میشه مامانم میگه عین سحر زده ها شده انگار اصلا کوکش کرده که هرروز ببذتش و بعدم برسونتش خونه
بابامم اصلا نه ماسک میزنه نه دستکش
حال هممون بده تروخدا دعاکنید که همه چی به خیر بگذره
هستین بقیشو بگم؟؟
بگو عزیزم هستم
ای بابا خیلی بده اینطوری که اخه
اره عزیزم
اره عزیزم
امشب دیگه همه بهش توپیدیم تا که اومد ابجیم گفت تو با این بی فکریات اخرش ههمونو میکشی و خیال خودتو راحت میکنی.به فکر مامان باش که دیابت داره.. به فکر داداش باش که این همه دارو میخوره
اخرش میمیریم جنازمونم بهت نمیدن قبرمونم نمیدن بعد دلت خنک میشه
مامانمم گفت به فمز خودت باش با اسن وضع ریه هات (بایام مشکل ریوی داره همیشه و همیشه سرفه میکنه)
من خودم یه هفته اس مریضم حتی یه ذزه هم حالم خوب نشده گوش و گلو درد شدید حتی دکترم رفتم حتی یذره حالم خوب نشده
بهش گفتم من یه هفته اس حالم اسنقدر بده یه بار بهم نگفتی زنده ای یا مرده ؟!! من از کجا پس این گوش درد و گلو درد شدم از تو که همش میری بیرون و کلی عفونت و ویروس میاری خونخ یه ذره هم رعایت نمیکنی
گفت حالا گلو ذرد و مریضیتم افتاد گرپن من؟؟؟کفتم اره چون من 20روزه از خونه پامو بیرون نزاشتم از کحا مریض شدم و حتی یذره هم حالم بهتر نشده از تو.....
بابامم هیچی نگفت خوابید
بخدا اگه فردا صبح حتی این حرفامونم یاذش بیاد یا حتی بهش فکر کنه
ضدعفونيش كنيد هر وقت مياد، دوش بگيره
اینم از بابای ما
بعضی وقتا ارزو میکنم که تو همین مریضی بمیرم بابام داغ جوونشو ببینه شاید سر عقل بیاد
