دوستم تو کلاس زبان آشنا شدیم متولد 76 پیرمرد میلیارد سنش بالا بود اومد خواستگاری بچه هم داشت
تو بهترین تالار شهر عروسی گرفت. کلی سرویس و جواهر کادو گرفت. تا سرویس اج فیل گرفت
ی خونه مهریش بود. ی ماشین بله برون ب مناسبت بله گرفتن بهش هدیه داد. البته حرف شما متین و بستگی ب شانس داره
نوه های آقای داماد همسن عروس بودن
بعدم عروسی اینا کلی فک کردم گفتم آفرین ب درایتش
حالا ما تو سن کم عروسی میکنیم. جهاز میبریم. بعد درد سر حامله شدن داریم. دردسر بیکاری شوهر. کرایه خونه وام و....
آخرش نوکر دست ب سینه مادرش... و اینکه حق با اوناست. و صب با کلی سرکوفت. تکه آغاز میکنیم
جنگ و جدال
همش الکی
الان این ن سر پول دعوا داره. ن بچه. ن تکه هست
تهش مردم فک میکنن دختره مرده