2777
2789

شوهرمو میگم با یه بچه کوچیک میخاد بره خونه مادرش یه شهر دیگه....اینقد باهاش حرف زدم راضی شده که نریم...باز امروز مادرش زنگ زده اصرار که بیایین دلم برای بچه تنگ شده...یجوری وانمود میکنه انگار بدون این بچه نفس نداره...همش فیلمشه فقط بفکر خودشه ...شوهرمم فورا روش تاثیر میذاره حرفاش...باز غر میزنه سر من...گفتم خیلی دلتنگی برو میگه نه من افسرده میشم اگه نرم...هنوز امیدواره من راضی بشم برم باهاش منم نمیتونم فقط استرس میگیرم سردرد میشم تپش قلب...خدایا شکرت...هیچ کسم ندارم درد و دل کنم باهاش واقعا سخته...

از هرجا بیوفتے ڪمڪت میڪنم بلند شی،هرجا جز چشمام! ️

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

عزیزم بگو واااااقعا توی این اوضاع درسته ک بریم ی شهر دیگه ؟

بگو دلت ب حال خودمون نمیسوزه دلت ب حال بچه هم نمیشوزه؟؟

نمیدانم چه میخواهم بگویم غمی در استخوانم میگدازد..🎭

من بودم زنگ میزدم از خجالت مادرش در میومدم

ای پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بی‌طاقتم، و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده، آکنده است؛ و این در حالی است که تنها تو می‌توانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمده‌ام دور کنی. پس با من چنین کن، اگر چه شایسته‌ی آن نباشم، ای صاحب عرش بزرگ.
عزیزم بگو واااااقعا توی این اوضاع درسته ک بریم ی شهر دیگه ؟ بگو دلت ب حال خودمون نمیسوزه دلت ب حال ...


هزار بار گفتم ...باز حرف خودشو میزنه...چون مادرش دلتنگ بچه اس میخاد همه چیو فدای اون عفریته کنه...ازش متنفرم😠

از هرجا بیوفتے ڪمڪت میڪنم بلند شی،هرجا جز چشمام! ️
کاش میشد...من از این اخلاقا اگه داشتم این وضعم نبود

پس جسارتا اینجوری میشینی حرص میخوری

ای پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بی‌طاقتم، و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده، آکنده است؛ و این در حالی است که تنها تو می‌توانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمده‌ام دور کنی. پس با من چنین کن، اگر چه شایسته‌ی آن نباشم، ای صاحب عرش بزرگ.
هزار بار گفتم ...باز حرف خودشو میزنه...چون مادرش دلتنگ بچه اس میخاد همه چیو فدای اون عفریته کنه...از ...

خیلی خطرناکه توی این اوضاع آخه 

نمیدانم چه میخواهم بگویم غمی در استخوانم میگدازد..🎭
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792