حق با شماست،باید یه فکری به حالم بکنم،،،چون میبینم تو دوره متاهلی خیلی از این چیزا پیش میاد با وجود اینکه منم تو دلم براشون ارزوی سلا متی میکنم یا اگه یه خوشحالی باشه خوشحال میشم ولی پنهونی تو دلمه،،،الان چن روز پیش دایم بعد چن سال بچه دار شدن زنگ نزدم بهشون،چون مامانم تو بیمارستان همراه زن داییم بود همش حالشونو از اون میپرسدم ،،،ولی باید تغییر بدم اخلاقمو ،،،ممنونم از وقتی که صرف کردین🌹
بعلللله مطمئن بودم.
منم 2 آذر هستم و فکر می کنم این یکی از ویژگیهای بارز خیلی از آذریهاست.
اینکه از دروغ بیزاریم و هر رفتاری که فکر می کنیم تهش به دروغ می رسه رو ناخوداگاه انجام نمی دیم.
من با اینکه خیلی خوشرو و مردمی هستم اگه دوست نداشتم کسی بیاد خونه ام جون به جونم میکردی حاضر نبودم بگم بفرمایید در خدمت باشیم، می گفتم خب وقتی ته دلم راضی نیستم چرا الکی تعارف کنم.
یا چرا باید نقش بازی کنم، چرا نباید روراست باشم و.... کلی طول کشید که متوجه شدم اینا دروغ نیست، اینا نقش بازی کردن نیست....
و خدا رو شکر خیلی بهترم
عزیزم منظورم این بود که این حرفا رو به مامان نامزد بگی و اتفاقا بعد هم به باباش
به هرحال کارتون اشتباه بوده و کسی هم که کار اشتباه انجام میده باید عذرخواهی کنه حالا اگه نمیتونی یا روت نمیشه یا نمیخوای میتونی منتظر عواقبش باشی
اره دقیقا منم همینم،😟
وجدان فعالی دارم که گاه فک کنم بی مورده،اینم از عواقبشه دیگ،،،منم عین تو همه میان درداشونو بهم میگن باهوشون همدردی میکنم اما یه کلمه هم از رازای درونم نمیگم،ولی نمیتونم الکی خودمو ناراحت نشون بدم یا الکی خوشحال، دوست دارم باطل و ظاهرم یکی باشه،،،ولی فک میکنم بعضی آدما توقع دارن که توقعشونم بجاست،مثلا همین مامان نامزدم واقع حق بااونه که گلایه کنه،،،اونا از درون من خبر ندارن و این اخلاقمو میذارن پای بی احترامی🌹
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
