2777
2789
عنوان

آخرین دیدار من و پدر مهربونم

2203 بازدید | 92 پست

یک ساعت پیش خیلی دلم گرفته بود اصلا نمیتونستم جلو اشکامو بگیرم،چراغو خاموش کردم تا دختر کوچولوم متوجه حال و روزم نشه،بعدم اینو نوشتم برای یکی از اقوامم که همسن خودمه و شرایط خانوادگی مشابهی داشتیم،پدرامون و مادرامونم غیر فامیلی باهم دوست صمیمی بودن و دقیقا یک هفته بعد از من اوهم پدرش رو بر اثر کرونا ازدست داد.....

تو پست بعد مینویسم

سه هفته قبل همین لحظه ها بود که با بابام خداحافظی کردم،روی تختش ازمون دور میشد تا برهicu....

رفتن بی برگشت....باهاش خداحافظی کردم اما هیچ وقت تصورشم نمیکردم اخرین کلامی باشه که بینمون میگذره....

رفت در حالیکه چشماش بی حال و تبدار بود و نفسش تند.....

رفت و من به خیال خام خودم میگفتم فردا بهتر میشه برمیگرده بخش،نهایتا پس فردا مرخص میشه.....

اما رفت که رفت رفت که داغ ب دل من بمونه تا ابد

رفت که اخرین تصویرش تو قلبم اون نگاه قشنگش باشه اون نگاه مظلوم و بی حالش باشه اون نگاه تب دارش باشه

دستمو از دستش جدا کردم و باهاش خداحافظی کردم....

رفت.....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم خدا صبرت بده

خسته ام کاش کسی حال مرا میفهمید...غیر از این بغض که در راه گلو سد شده است  کاربری جدید نیستم ...قبلی پوکید  تو استوریاتون غذا میزارید؟؟؟بابا خوش به حالتون غذا میخورید منکه تا حالا نخوردم...  لاناتیا چاقد شاما با کالاسید  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792