خیلی استرس دارم یکی از جاری هام با شوهرش قهره بد جور دعواشون شده امروز مادرشوهرم خونه ما بود گوشیم زنگ خورد داشتم ظرف می شستم دخترم گوشی رو گزاشت رو بلندگو بعدم رو کناتر جاریم یهو گفت اسم مادر مادرشوهرم چیه اومدم دعا بگیرم
اره گفتم با مادرش دعوا کرد طرفدار من شد اتفاقا ولی هنوز جاریم بی خبره
خوب کردی گفتم که بهش بگی بهتره از این به بعدم کاری بهشون نداشاه باش
هر بچه ای منو میبینه میگه خوشبحال بچه تون چقدر مامان مهربونی داره ولی نمیدونن من بچه ندارم کاش خدا نگام میکرد من باردار میشدم و صاحب یه فرزند سالم و زیبا خدایا امیدم به تو هست خودت دستمو بگیر