داشتم تاپیکی ک پربازدید شد و میخوندم ک یادم اومد...خلاصه میگم؛تو عقد باردار شدم،ناخواسته اصلا باورم نمیشد خیلی گریه کردم خیلی با خودم کلنجار رفتم در آخر نگهش داشتم.خونواده همسرم خیلی اذیتم کردن همسرم خیلی بی محبتی کرد خیلی تنهام گذاشت.نمیخواستن عروسی بگیرن،خونوادم نزاشتن گفتن باید عروسی بگیری.خیلی اون روزا تو فشار بودم از شدت غصه بچم سقط شد،چهار روز مونده ب عروسیم.پسر چهارماهم.بماند چقد اذیتم کردن بعد سقط.باورم نمیشد بچمو از دست دادم.روزشمار ب دنیا اومدنش هنوز رو گوشیم بود.روزا رو میشمردم تا ب دنیا بیاد...خیلی برام عجیب بود ولی دقیقا همون روزی ک روزشمار ب اتمام رسید و قرار بود زایمان کنم؛همون روز بی بی چکم مثبت شد و دخترمو باردار شدم.الانم بیداره و اذیت میکنه
برای سلامتی و عاقبت بخیری دخترای گلم یه صلوات مهمونم کنید.ممنونم
●۱۰♡فروردین♡ تولدمه😍خانومی گل زندگی جدیدی شروع کردم لطفا از گذشتم دیگه نپرس♥️🙏 ..................به زودی🤩😍تیکر بارداری میزنم 🤰انشالله🤲🧿💟 دعاکنید 😔 انتظار فرزند سخته😔😓😢 اگه خواستی ته دلت برام یه صلوات بفرست💙♥♥♥♥ به لطف خدا و دعای شما دوستان در من دو قلب میتپه🥰🥺♥
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
٩شهریور ٩٨بچموشش ماهه زایمان کردم و ازدست دادم😔ولی خدابعد٨ماه یه دختر خوشگل بهم داد😍باوجود واریکوسل شوهرم که نه دارویی مصرف میکنه نه عمل میکنه😡هردوبارم بایه باراقدام باردارشدم...تاخدانخادبرگ ازدرخت نمیفته☺️خدایاشکرت