دوستان واقعا خسته شدم دیگه نمی دونم چیکار کنم حتی به خود کشی هم فکر می کنم همش
از این که مدام تحقیر میشم
مثل کنیز شدم خونه شوهرم
بهم توجه که نداره
برای هر چی هم کتکم میزنه به شدت بد دله
من پرده خونه کنار کشیدم کمی نور بیاد تو خونه حال هوام عوض شه امده هزار حرف بی ربط زده بعدشم تامی تونسته منو زده میگه با واحد رو بروی حتما دوستی که پرده رو کشیدی بهش میگم تو حتی اجازه نمیدی تا دم در برم در قفل می کنی میری بیرون من چطور می تونم با کسی دوست باشم