بچه ها جریان قبلمو ک میدونید .دیروز ار صبح رو اعصابم بود .ساعت ۹گفتم شام بیارم گفت چه وقت شامه وحشی .گفتم چیکارت کردم هولم داد سرم خورد ب کنج دیوار .میخواست بره دنبال خانوادش .منم زنگ زدم ب مامانش گفتم داره میادبی زحمت نگهش ددرید چند وقتی .خیلی صبورط کردم دیگه نمیکشم اونم زنگ زد مامانم بد و بیراه گفت برداشت ب مامانم گفت معلوم نیس این بچه ی کیه .مامانمم ناراحت شد اخه دفعه اولش نیس از این زرا میزنه .شوهز خواهرم و فرستاد دنبالم تا در خونه رو وا کردم ب خواهرم گفت ورش دارید یبریدیش .شوهر خواهرمم گفت اماده شو دیگع این دفعه تمومه. بعد این از خونه امدم بیرون زنگ زده ب شوهرخواهرم ک باهاش حرف بزنید برگرده خونه .شوهر خواهرمم گفته برنمیگرده .اونم گفت طلاق نمیدم .مخم داره سوت میکشه چی کار کنم
برنگرد بذار حسابی منت بکشه، با کلی شرط و شروط برگرد ینی چی وجشی عه
الانم خونه خواهرمم.شوهردخواهرم میگه فک کن تصمیم بگیر .
چقدر بچه بازی این وسط در اوردین
اخه زنگ میزنید ب خانواده ها ک چی بشه؟؟؟
بشینید منطقی صحبت کنید ببینید دردتون چیه؟
مشاوره برید
اخه قهر و رفتن از خونه و این چیزا دردی رو درمون نمیکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
