بچه ها من دوران بارداریم خیلی خیلی بد گذشت از اول بارداریم برادرم با سرطان فوت شد بعد دامادمون غرق شد! اخر بارداریم یعنی هفته ۳۶پدرم ایست قلبی کرد
بعدش ک زایمان کردم خوراکم گریه بود ب درو دیوار نگاه میکردمو گریه میکردم خداییش همسرم خیلی هوامو داره الان دخترم دوماهشه و خیلی بی قراره همش گریه میکنه منم باهاش گریه میکنم شوهرم سعی میکنه فضای خونه رو عوض کنه اما نمیشه همش حالم بده و قلبم درد میکنه بعد زایمانم خیلی کمتر از خونه میرفتیم بیرون بعدش یعنی تا دو سه هفته پیش بیشتر میرفتیم که این کرونا اومدو کارو خراب کرد باز میرفتیم بیرون یکم حالم بهتر میشد الان احساس میکنم تو قفسم
همشم استرس دارم نگران دختر کوچولومم میترسم نتونم براش مادر خوبی باشم یا اینکه بمیرمو نبلشم براش مادری کنم،😍😥خیلی روزایی بدیه نمیدونم چیکار کنم راه حلی دارین برای اینکه استرسم کم بشه ترس از ذست دادن عزیزامو دارم این ترس زندگیمو مختل کرده