دو هفته هم تمام شد مادر دوهفته ای که وجودت با وجود من پیوند خورد شکوفه نکردی مادر اما به من احساس مادر شدن بخشیدی هر جای جهان هستی کوچکترین ذره ام خدا کند خوشحال باشی امروز درد دارد اسفند من بهار نمیشود من این اسفند را باید برای تو دود میکردم نیامدی و امشب دلم گرفته نیامدی و همه ی خاطراتی که با تو ساختم غرق گریه شدبرای آمدنت همه ی دردها را به جان خریدم برای آمدنت تن به دارویی دادم که تلخ بود ولی خندیدم مبادا استرس جانت را بیازارد سپاس برای روزهایی که بودی هرچند اندک نمیدانم چقدر طول میکشد تا توان ایستادن و دوباره جنگیدن پیدا کنم میدانم دوباره بلند میشوم چون عشقت بزرگ است دیدن ذره ای از تو روی بی بی چک آرزوی من است اهورای عاشق اسفند ۹۸