2777
2789
عنوان

خواهرم میگه فردا بریم خرید 😥😥😥چیکار کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 732 بازدید | 69 پست

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

اخه واقعا خرید چی؟؟ این همه دارن میگن امن ترین جا خونه هاتونه تا جایی که میشه نرید بیرون توروخدا جدی بگیرین دیگه

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
 پس برا چی تعطیل کردن؟؟واس تعطیلات عید نیس ک

بخدا ملت رد دادن. از صب تا شب پا تلوزیونن. نمیبینن نوشته بیرون نیاین الان دوستم خانوادگی رفتن خونه ی عمش😐😐😐😐😐😐😯😯😯😯 بدم اومد


استارتر عزیزم منظورم شما نبودیا. اخه این دوستم کلا رو مخمه هرشب میرن شب نشینی بی فرهنگا

نرود میخ آهنین در سنگ حکایت شماست

بابا مگه به بچه ادم چقدر باید بگن؟

شما از کجا میدونین نیومده؟چون هنوز کسی نمرده؟از چین اومد بعد به شهر شما نیومد؟اگه اینجوریه چرا میگن همه رعایت کنن.میشه اسم شهرت رو بگی؟اگرم بگیرین شاید خودتون خواستید ولی به من ربط داره چون دارین به شیوع دامن میزنید.

پزشکان فوق تخصص دارن جون میکنن اونوقت دوستاتون تشخیص دادن برین بیرون؟فقر فرهنگی بیداد میکنه.

دوستان من سامارا هستم عضویتم سال 95بود ولی به دلایلی کاربری قبلیم حذف شد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  12 ساعت پیش