اینطوری نیست که نسبت به سن و سال برات توضیح بده یه کتاب خارجی هست
بزار برات بگم مهترین نکته ای که میگه اینه که نصحیت کردن و اندرز دادن و از اون بدتر سرزنش کردن بچه ها خیلی کار اشتباهیه ما باید یاد بگیرم دنیا رو از چشم بچه ها ببینیم اون درکی که ما از امور زندگی داریم بچه ها ندارند اولین چیزی که یاد گرفتم این بود که تموم احساسات پسرم رو درک کنم ناراحتی، عصبانیت پرخاشگری و حس نا امیدیش رو اگه بفهمه من بعنوان مادرش درکش می کنم تموم اون رفتارهایی رو که شما گفتید رو انجام نمیده مثلا پسر من خیلی زود عصبانی میشه و کارهای غیر قابل تحمل انجام میداد من بهش گفتم بیا هر وقت عصبانی شدیم زود بهمدیگه لبخند بزنیم چند بار این کار رو کرد ولی دیدم تو دفترش نوشته من از مادرم خیلی بدم میاد فقط بلده یه لبخند مسخره بهم بزنه خودش نشونم داد ، به پدرش هم گفته بود مامان فکر میکنه من حالم با اون لبخند خوب میشه ولی نه من بیشتر ناراحت میشم اولش سعی کردم تو رابطه باهاش مهمترین کار اینه من رفتارها و عکس العمل های خودم رو باید مدیریت کنم وقتی بتونم خودم در برابرش خوب رفتار کنم اونم بهتر میتونه جواب بده مثلا دیشب برادرش تفنگش رو برداشت مثل همیشه با حالت تهاجمی اومد برادرش رو بزنه و تفنگ رو ازش بگیره من فقط یه کلمه گفتم می ترسی تفنگت رو بشکنه من نمیزارم یه کم دیگه ازش میگیرم باور کن بدون اینکه مثل قبلا سر همدیگه داد بکشیم از اتاق رفت بیرون