به غیر از یسری از خانوما ک واقعا باشخصیتن و.....
اکثرا تو نی نی سایت تاپبک میزنن چی کنم شوهرم ازم حساب ببرع
چی کنم جاریم مادرشوهرم خواهرشوهرم ازم حساب ببره.
اخه چرا باید ازتون حساب ببرن مگه جنگه چرا اینقد تنش دارید.
شما اگ محترمانه و با شخصیت باشید همیشه طرف مقابل احترامتونو داره نیاز ب حساب بردن نیس
چون ماها بدبختیم که انقد شوهرانوتو دوست داریم اونا هم سو استفاده میکنن
چی بگم والا
ازشما ی تاپیک یادمه ک بخاطر دوییدن بچه طبقع بالاتون فحش های بد میدادین
هرکس ی نوع کمبود داره
به نظرم سطح سایت خیلی پایینه و افراد معدودی آدمهای تحصیل کرده و با فرهنگ بالا داره و اکثرا واقعا همینه دغدغه هاشون من که اصلا دوست ندارم روزی کسی بدونه اینجا عضوم
خب خودم میدونم نیازی ب اسکرین نبود. دوما من منظورم خانوما و روابط خانوادگیسون بود چون چند روزه هر چی تاپبک میرم این موضوع حساب بردنع توش موج میزنه.
سوما شما اصلا تو شرایط من نبودی اونروز ک ببینی من چی کشیدم از دست طبقع بالایی. و ابنکه .... بگذریم ب هرحال موصوعی ک من مطرح کردم اصلا ربطی ب تایپبک قبلم نداش
من جات بودم بدتر بودم ولی حق نداری مردم رو فحش بدی تو ام جای بقیه نیستی ببینی چطور با دخالت های مادر شوهر و خواهر شور زندگی میکنه ببین تازه عروس تو بخاطر چهارتا بپر بپر مردم نفرین میکنی حق نداری درمورد بقیه نظر بود منم مستاجر و صاحب خونه بالا سرم بود ۷ نوه داشت بچهاش کار میکردن این نوه نگه میداشت خداشاهده خداشاهده شب روزم راه کرده بودن میپذیرن رو سقف که پنجره می لرزید پارکینگ هم بازی میکردن ما جنوبی بودیم و طبقه اول تو تو جنوبی پارکینگ پایین خونه اس چ بدبختی کشیدم تو پارکینگ فوتبال بازی کرد صدا زیاد بود که هیچی زد زدگی صدا داد کلید دست شوهرم بود اصلا ی بدبختی نوه اش یکیش ۴ ساله بود لیف انداخته تو سوراخ حموم آب زده بود بالا اما من نمیدونستم الذکر بدم اجاره میبرد بالا الان رفتیم ی خونه جدید خداروشکر آرامش دارم...
من جات بودم بدتر بودم ولی حق نداری مردم رو فحش بدی تو ام جای بقیه نیستی ببینی چطور با دخالت های مادر شوهر و خواهر شور زندگی میکنه ببین تازه عروس تو بخاطر چهارتا بپر بپر مردم نفرین میکنی حق نداری درمورد بقیه نظر بود منم مستاجر و صاحب خونه بالا سرم بود ۷ نوه داشت بچهاش کار میکردن این نوه نگه میداشت خداشاهده خداشاهده شب روزم راه کرده بودن میپذیرن رو سقف که پنجره می لرزید پارکینگ هم بازی میکردن ما جنوبی بودیم و طبقه اول تو تو جنوبی پارکینگ پایین خونه اس چ بدبختی کشیدم تو پارکینگ فوتبال بازی کرد صدا زیاد بود که هیچی زد زدگی صدا داد کلید دست شوهرم بود اصلا ی بدبختی نوه اش یکیش ۴ ساله بود لیف انداخته تو سوراخ حموم آب زده بود بالا اما من نمیدونستم الذکر بدم اجاره میبرد بالا الان رفتیم ی خونه جدید خداروشکر آرامش دارم...
