خواهرای گلم نمیدونم اگه شماهارو نداشتم چیکار میکردم😭
دیروز تاپیک زدم اگه در جریان باشین..دوسه روزه حالم گرفتس..
پری شدم و بی حال با دوتا بچه کوچیک....
شوهرم سر صبحی گفت ۱۷ متر پارچه داریم اتو کن برام
...
گفتم نمیتونم با بچه و این وضعم....
منو گرفت ب باد کتک
مهلت نمیداد نفس بکشم....
گوشیو برداشت زنگ بزنه خانوادم ک افتادم ب پاش...
گفتم ترخدا نمیخوام منو تو این وضع ببینن.....
خوبه بچهام تو اتاق بازی میکردن و متوجه نشدن...
ینی خودم صدا نمیکردم بخاطرشون..
بچها من همش۲۲ سالمه..
بخاطر پدری ک((دیروز تاپیکشو زدم))این دردو تحمل کردم و نخواستم ابروش بره.....
ترجون عزیزتون دعا کنین شوهرم بمیره فقط😭😭😭
بار اولش نیست..
ترخدا توهینم نکنین بخدا بزور دارم نفس میکشم
😫
خودش میدونس قلبم کمی مشکل داره دقیقا دوتا زد از سینم.بخدا ی لحظه فک کردم دیگه دارم تموم میکنم..
دلش از بیرون پر بود رو من خالی کرد..
خونریزیم بیشتر شده..
جای چنگاش رو کمرمه😫
ترخدا دعام کنین😫