یک بار با همسرم رفته بودیم رستوران و داشتیم غذا می خوردیم که یک کودک هفت، هشت ساله با ظاهر نا مرتب و لباس های پاره که فریاد می زدند کودک کاره وارد رستوران شد و می خواست از سرویس بهداشتی استفاده کنه که یکی از افراد که گویا از کادر مدیریت بودن، لباسش رو به طرز چندش واری گرفت و گفت
"گمشو بیرون بچه گدا"
زمانی که ای جمله رو شنیدم احساس کردم سرب داغ ریختن روی سرم
و دومین بار زمانی بود که با همسرم تماس گرفتم تا احوال و اوضاع رو جویا شم، که گفتن واقعا بد
(توی بیمارستان فعالیت می کنن)
از ته قلبم ناراحت شدم. هم برای ایشون و هم برای مردمم.