الکی خودموسرگرم میکنم ازصب تاشب بانی نی سایتوحرف زدن بامادرم .شبام تاصب فکروخیال .یه ازدواجه اشتباه ودیدن محیط ورنگ راهروهای دادگاه هاکلافه ومریضم کرده همه استرس همش ترس ازبرگشتن یاترس ازبلاتکلیفی .بی هدف شدم خسته شدم خدایاا....کی تموم میشه ازفردای عقدم اضطرابام شروع شدفکروخیالام شروع شدهرچی تلاش کردم برادرست شدنش نشدکه نشد.حالام هرچی میدوام براخلاصی راهی نیست.انگارتوبنداسارتم
ناامید نباش درناامیدی بسی امید است توکل کن بخدای بزرگ
وبدون همه چی خدا بی حکمت نیس
هرچی اه و ناله کنی روزگارت سختر میگدره بزار ب روال عادی خودش بگذره
ینی چی؟
داری طلاق میگیری؟
عزیزم خواهر منم چهار سال مثل تو بود ولی آخرش طلاق گرفت و الان خیلی خوب شده شرایطش و یکی رو داره ک براش جون میده نگران نباش ب خدا توکل کن
ی لحطه میای تاپیک اخرم نظرتو لبگی؟
اگ جای من بودی چیکار میکردی؟
نیومدی تاپیکم؟
نظرت خیلی برام مهمه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
