از 15سالگی که خوب وبدو شناختم شوهرم بوده😍😍😍خداروشکر ب دوستی نرسیده😌😌😌
بچه ها کسی از آیفوووووون سر درمیاره😣😣😣😣 توروخدا کمکم کنین ........ .میخام باهاش عکس بگیرم ولی وقتی دکمه اشو میزنم در حیاط باز میشه😢😢😢 بعضی ها جوری بیشعورن که دلم میخاد ازشون بپرسم بیشعوریتون ذاتیه یا خودتون هم تلاش میکنید 😬😞باردارنیستم 😔تیکر گذاشتم انشالله تا این تاریخ منم مامان بشم 😍مطمئنم خدا دست خالی نمیزارتم 😍مطمئنم یه روز با بچه تو بغلم میرم مطب دکتری که بدون مقدمه چینی بهم گفت فکرمادرشدن رو از سرت بیرون کن ندید چقد استرس بهم وارد شد ندید من چی کشیدم که همونجا بیهوش شدم 😔مطمئنم خدا امیدمو ناامید نمیکنه 😍
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
وقتي ب عقب برميگردم حالم از خودم به هم ميخوره با ضعفام و كمبودام و بچه بازيام گند زدم به كل زندگيم حتي به آيندم😔😔 نميدونم ازخودم بايد شاكي باشم يا از خدا ولي اينو خوب ميدونم كه با٢٠سال سن تحمل اين همه فشار عصبي ومالي واقعا خيلي سخته😭😭 واقعاتنهام...دلم ميخاد برم يه جايي كه هيشكي نباشه. كسي رو ندارم بهش تكيه كنم درد دل كنم و دركم كنه خسته م ازاين همه بي كسي وسختي اگر دوست داشتين براي حاجت دلمو ب ارامش رسيدنم صلوات بفرستين😔🙇🏻♀️
یبار شب بیرون بودیم حدودای ساعت ۱۱ اینا ی پیتزا خانواده رو دوتایی خوردیم پر پربودم اومدیم بیرون جو گرفتم ی سر بالایی بودد گفتم بیا تااون ماشینه بدوییم هرچی گفت ن ن گوش نکردم شروع کردم دوییدن اونم دویید دیدم داره برنده میشه الکی گفتم آی پام واستاد برگشت کنارم اومدم زرنگی کنم شروع کردم دویدن دوقدم اونورتر بامخ اومدم روزمین از شانس من تو شهر ب اون بزرگی ی اجر وسط خیابون اومد زیر کله من .منم اولش دردم تومد ولی دیدم خیلی خوب ترسیده خودمو زده بودم ب سرگیجه و تلوتلو اونم تررسیده بود مث چی شروع کردن گریه کردن و قسم دادن ک بریم دکتر من خندم گرفت نتونستم فیلممو ادامه بدم زدم زیر خنده فک میکرد مغزم تکون خورده ک میخندم رنگ و روش پریده بود اصن ی وضعی
خانه ات را باد برد..توهنوزم نگران وزش باد در موی منی؟؟؟
سر اولین دوست پسرم خیلی تعطیل بودم . اصلا حرف زدن عشقولانه بلد نبودم. یه بار خواست ازم تعریف کنه گفت چه دندونای ردیف و قشنگی داری ، چه چشمای خوشگلی داری.
گفتم باشه بابا 😏
قیافه ش اینجوری شد😐🙄
مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما / غافل از اینکه خدا هست دراندیشه ما