از اخلاق های عجیبتون بگین صفحه 17 | تبادل نظر نی نی سایت

عضویت: 1398/10/12

تعداد پست: 8837

وای بگو ک شوخیههههه

نه به خدا، هنوزم میبرتش، خود مادره تعریف میکرد

اگه بشر این اصل رو رعایت کنه قطعا دنیا جای قشنگ تری میشه:وقتی از اعماق وجودت احساس میکنی زندگیت رو نکبت فرا گرفته بچه دار نشو! 😒ظلمِ ظالم، جورِ صیاد، آشیانم داده بر باد... ای خدا، ای فلک، ای طبیعت... شام تاریکِ مارا سحر کن... 🤲😢😞😞😞مشغول قتل‌عام روزها هستم‌!💔ما دهه شصتیا تو زندگی ازهرچی میترسیدیم سرمون اومد، از هرچی نمیترسیدیم هم سرمون اومد، یه سری چیزای متفرقه هم بود اونا هم سرمون اومد، یه سری چیزا هم اصلا مربوط به ما نبود ولی سرمون اومد، یه چیزایی حتی وجود خارجی نداشت ولی اونا هم سرمون اومد، لامصب معلوم نیس کله ست یا میدان مغناطیسی😒😒😒 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاش من حسنی بودم و توی دِه شلمرود، تک و تنهابودم، و عین خیالمم نبود که نه قلقلی نه فلفلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهام رفیق نیست، و تنها دغدغه ام این بود که تنها روی سه پایه، بنشینم توی سایه☹️☹️ من به فکرِ خستگی های پَرِ پرنده هام، تو بزن تبر بزن... من به فکرِ غربتِ مسافرام، آخرین ضربه رو محکمتر بزن🍁🍃اون درختِ سربلندِ پُرغرور، که سرش داره به خورشید میرسه منم منم، اون درختِ تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم، من صدای سبزِ خاکِ سُربی ام، صدایی که خنجرش رو به خداست، صدایی که توی بُهتِ شبِ دشت، نعره ای نیست ولی اوجِ یک صداست🌳🍃🍃سنگ است که میزند به سینه هرکس فقط برای خود😔 بیزارم از این خلقِ دورنگ و از ناکسان و هرکسی😒

1398/11/22

|

02:02

0 نفر لایک کرده اند ...

raha_mg

مدیر استارتر

عضویت: 1398/04/22

تعداد پست: 1775

نه به خدا، هنوزم میبرتش، خود مادره تعریف میکرد

واای خدایا توبه

امشب نامزدم تعریف میکرد از زمانی ک شیر خوردنش قطع شده ی بار تا حالا بغل مامانش نرفته دیگه😐

واسه گره های زندگیم یه صلوات بفرستین لطفا🌸اجرتون با فاطمه زهرا ❤

1398/11/22

|

02:05

1 نفر لایک کرده اند ...

نازمل

عضویت: 1398/10/25

تعداد پست: 315

کسی هست که چون چیزی تو یخچال نباشه برای خوردن زرشک بخوره یا فقط منم؟😂

قبلنا که بچه بودم به هیچی تو یخچال نه نمیگفتم. زرشک، رب، کشک، سس حتی رشته اش خام

1398/11/22

|

02:07

2 نفر لایک کرده اند ...

redsky

عضویت: 1398/10/12

تعداد پست: 8837

واای خدایا توبه امشب نامزدم تعریف میکرد از زمانی ک شیر خوردنش قطع شده ی بار تا حالا بغل مامان ...

این خانومه خیلی این پسرشو دوست داره، حتی درمورد بقیه بچه هاش نشنیدم که ببره حموم ولی این بچه اولیشه، خیلی دوسش داره، خانومه خودشم خیلی باذوق و مهربونه، من خیلی دوسش دارم

اگه بشر این اصل رو رعایت کنه قطعا دنیا جای قشنگ تری میشه:وقتی از اعماق وجودت احساس میکنی زندگیت رو نکبت فرا گرفته بچه دار نشو! 😒ظلمِ ظالم، جورِ صیاد، آشیانم داده بر باد... ای خدا، ای فلک، ای طبیعت... شام تاریکِ مارا سحر کن... 🤲😢😞😞😞مشغول قتل‌عام روزها هستم‌!💔ما دهه شصتیا تو زندگی ازهرچی میترسیدیم سرمون اومد، از هرچی نمیترسیدیم هم سرمون اومد، یه سری چیزای متفرقه هم بود اونا هم سرمون اومد، یه سری چیزا هم اصلا مربوط به ما نبود ولی سرمون اومد، یه چیزایی حتی وجود خارجی نداشت ولی اونا هم سرمون اومد، لامصب معلوم نیس کله ست یا میدان مغناطیسی😒😒😒 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاش من حسنی بودم و توی دِه شلمرود، تک و تنهابودم، و عین خیالمم نبود که نه قلقلی نه فلفلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهام رفیق نیست، و تنها دغدغه ام این بود که تنها روی سه پایه، بنشینم توی سایه☹️☹️ من به فکرِ خستگی های پَرِ پرنده هام، تو بزن تبر بزن... من به فکرِ غربتِ مسافرام، آخرین ضربه رو محکمتر بزن🍁🍃اون درختِ سربلندِ پُرغرور، که سرش داره به خورشید میرسه منم منم، اون درختِ تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم، من صدای سبزِ خاکِ سُربی ام، صدایی که خنجرش رو به خداست، صدایی که توی بُهتِ شبِ دشت، نعره ای نیست ولی اوجِ یک صداست🌳🍃🍃سنگ است که میزند به سینه هرکس فقط برای خود😔 بیزارم از این خلقِ دورنگ و از ناکسان و هرکسی😒

1398/11/22

|

02:07

1 نفر لایک کرده اند ...

نازمل

عضویت: 1398/10/25

تعداد پست: 315

😂😂😂عزیزم ذوق داری منو تو ماشین با لگد بیدار میکنن اینقد تو مسیرم حتی میخوابم

تو بنده برگزیده خدایی.... من ذوق ندارم استرس دارم اون وقتا

1398/11/22

|

02:08

1 نفر لایک کرده اند ...

مهربانوشم

عضویت: 1398/07/05

تعداد پست: 630

آخر شبا دلم چای میخواد☹

آخرشبا دلم خوراکی میخواد🤕

هرجاکه میرم همه چی باخودم میبرم، مثلا عیدا که دوهفته میریم شهرستان یه چمدون بزرگ وسیله میبرم،مثلا بااینکه میدونم پری نمیشم بازم پد میبرم،ناخن گیر،سنگ پا،حتی مشما هم باخودم میبرم،میگم شاید لازم شه 😐😐

برنجو ماکارونی رو بانون میخورم😐🤤🤤ولی خداروشکرچاق نمیشم!

و.... خیلی چیزای دیگه که دراین مقال نمیگنجه!🤣🤣🤣

خیلیا خواستن مارو زمین بزنن...ولی نمیدونن بزنن زمین، هوا میره😎😝

1398/11/22

|

02:08

2 نفر لایک کرده اند ...

1376st

عضویت: 1398/10/24

تعداد پست: 3661

😂 حالا دایی من موهاشو شونه میکرد موقع خواب

شوهرمنم شونه میکنه کلا رو موهاش حساسه همش شونه بدسته

1398/11/22

|

02:11

1 نفر لایک کرده اند ...

raha_mg

مدیر استارتر

عضویت: 1398/04/22

تعداد پست: 1775

آخر شبا دلم چای میخواد☹ آخرشبا دلم خوراکی میخواد🤕 هرجاکه میرم همه چی باخودم میبرم، مثلا عیدا که د ...

من ۳ روزه رفتم مسافرت با اتوبوس

در ساک منو باز کردن بیشعور ها چ وسیله هایی از کیفم ریخت بیرون ک افسر میگفت اینا چین دیگه چیکار میکنین با اینا

واسه گره های زندگیم یه صلوات بفرستین لطفا🌸اجرتون با فاطمه زهرا ❤

1398/11/22

|

02:15

2 نفر لایک کرده اند ...

redsky

عضویت: 1398/10/12

تعداد پست: 8837

من ۳ روزه رفتم مسافرت با اتوبوس در ساک منو باز کردن بیشعور ها چ وسیله هایی از کیفم ریخت بیرون ...

چی بودن حالا😂😂😂

اگه بشر این اصل رو رعایت کنه قطعا دنیا جای قشنگ تری میشه:وقتی از اعماق وجودت احساس میکنی زندگیت رو نکبت فرا گرفته بچه دار نشو! 😒ظلمِ ظالم، جورِ صیاد، آشیانم داده بر باد... ای خدا، ای فلک، ای طبیعت... شام تاریکِ مارا سحر کن... 🤲😢😞😞😞مشغول قتل‌عام روزها هستم‌!💔ما دهه شصتیا تو زندگی ازهرچی میترسیدیم سرمون اومد، از هرچی نمیترسیدیم هم سرمون اومد، یه سری چیزای متفرقه هم بود اونا هم سرمون اومد، یه سری چیزا هم اصلا مربوط به ما نبود ولی سرمون اومد، یه چیزایی حتی وجود خارجی نداشت ولی اونا هم سرمون اومد، لامصب معلوم نیس کله ست یا میدان مغناطیسی😒😒😒 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاش من حسنی بودم و توی دِه شلمرود، تک و تنهابودم، و عین خیالمم نبود که نه قلقلی نه فلفلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهام رفیق نیست، و تنها دغدغه ام این بود که تنها روی سه پایه، بنشینم توی سایه☹️☹️ من به فکرِ خستگی های پَرِ پرنده هام، تو بزن تبر بزن... من به فکرِ غربتِ مسافرام، آخرین ضربه رو محکمتر بزن🍁🍃اون درختِ سربلندِ پُرغرور، که سرش داره به خورشید میرسه منم منم، اون درختِ تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم، من صدای سبزِ خاکِ سُربی ام، صدایی که خنجرش رو به خداست، صدایی که توی بُهتِ شبِ دشت، نعره ای نیست ولی اوجِ یک صداست🌳🍃🍃سنگ است که میزند به سینه هرکس فقط برای خود😔 بیزارم از این خلقِ دورنگ و از ناکسان و هرکسی😒

1398/11/22

|

02:20

0 نفر لایک کرده اند ...

raha_mg

مدیر استارتر

عضویت: 1398/04/22

تعداد پست: 1775

چی بودن حالا😂😂😂

چون وسیله هام بزرگ بودن و جا هم نداشتم تو نایلون شامپو بدن_شامپو سر_شیر پاک کن ریخته بودم

سفید اب لیف کیسه

کرم های مرطوب کننده روغن مو کلی نوار بهداشتی

هیچی نزاشته بودم همه رو بردم با خودم😂

واسه گره های زندگیم یه صلوات بفرستین لطفا🌸اجرتون با فاطمه زهرا ❤

1398/11/22

|

02:23

1 نفر لایک کرده اند ...

redsky

عضویت: 1398/10/12

تعداد پست: 8837

چون وسیله هام بزرگ بودن و جا هم نداشتم تو نایلون شامپو بدن_شامپو سر_شیر پاک کن ریخته بودم سفی ...

😂😂😂 وای فقط کیسه و سفیداب، خوبه سه روزه رفته بودی😁😁😁

اگه بشر این اصل رو رعایت کنه قطعا دنیا جای قشنگ تری میشه:وقتی از اعماق وجودت احساس میکنی زندگیت رو نکبت فرا گرفته بچه دار نشو! 😒ظلمِ ظالم، جورِ صیاد، آشیانم داده بر باد... ای خدا، ای فلک، ای طبیعت... شام تاریکِ مارا سحر کن... 🤲😢😞😞😞مشغول قتل‌عام روزها هستم‌!💔ما دهه شصتیا تو زندگی ازهرچی میترسیدیم سرمون اومد، از هرچی نمیترسیدیم هم سرمون اومد، یه سری چیزای متفرقه هم بود اونا هم سرمون اومد، یه سری چیزا هم اصلا مربوط به ما نبود ولی سرمون اومد، یه چیزایی حتی وجود خارجی نداشت ولی اونا هم سرمون اومد، لامصب معلوم نیس کله ست یا میدان مغناطیسی😒😒😒 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاش من حسنی بودم و توی دِه شلمرود، تک و تنهابودم، و عین خیالمم نبود که نه قلقلی نه فلفلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهام رفیق نیست، و تنها دغدغه ام این بود که تنها روی سه پایه، بنشینم توی سایه☹️☹️ من به فکرِ خستگی های پَرِ پرنده هام، تو بزن تبر بزن... من به فکرِ غربتِ مسافرام، آخرین ضربه رو محکمتر بزن🍁🍃اون درختِ سربلندِ پُرغرور، که سرش داره به خورشید میرسه منم منم، اون درختِ تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم، من صدای سبزِ خاکِ سُربی ام، صدایی که خنجرش رو به خداست، صدایی که توی بُهتِ شبِ دشت، نعره ای نیست ولی اوجِ یک صداست🌳🍃🍃سنگ است که میزند به سینه هرکس فقط برای خود😔 بیزارم از این خلقِ دورنگ و از ناکسان و هرکسی😒

1398/11/22

|

02:25

0 نفر لایک کرده اند ...