من دیشب حالتی شبیه به مرگ رو در خواب تجربه کردم شنیدم که میگن اگر زنده باشی به هیچ عنوان نمیتونی خواب خودت رو از بیرون کالبدت ببینی مگر اینکه مرده باشی تا خودت رو از بیرون ببینی برای من دیشب اتفاق افتاد خودم رو دیذم که یک انرژیه خیلی خیلی زیاد که اصلا قابل تحمل بدم من نبود بهم فشار اورد وقتی نتونستم تحمل کن چیزی از پشت گردنم با سرعت خارج شد اونجا حس سبکی پیدا کردم برای اولین بار از بالا کالبد خودم رو دیدم همه جا تاریک بود حتی اتاق اما این از تاریکیه هوا نبود انقدر یه مه غلیط سیاه رنگ دورم رو گرفته بود حس سبکی پیدا کردم یک حس خیلی شاد اونجا فهمیدم مردم که تونستم کالبدم رو ببینم از بالا اون موقع یک انرژی منو به سمت اون هاله ی گرد سیاه کشید اولین باری بود احساس ضعف کردم نتونستم کاری کنم اون فشار داشت منو با خودش میبرد من یک لحظه فهمیدم مردم همونجا بی اختیار با بغض دادم زدم یاااااا حسینننن یااااا حسین دیدم که خودم که نزدیک سقف بودم با سرعت زیادی وارد بدنم شدم و همون لحظه ی وارد شدن من از خواب پریدم ایا من مرگ لحظه ای رو تجربه کردم؟
حس سبکی خیلی حس خوبی بود اصلا ترس نداشتم چون کاملا اگاه به عالم بعد از مرگبودم هیچ وقت فکر نمیکردم خودم تجربه کنم اما هنوزم نمیدونم واقعا مرگ بوده یا رویا اما جایی هم خوندم که ادم تا موقع زنده بودن نمیتونه خودش روبیرون از کالبدش ببینه نمیدونم چقدر حقیقت داره یا نه
با کمال احترامی که برا همتون قائلم ولی باید بگم که هیچ خوشم نمیاد کسی تو تاپیکام نمک بازی دربیاره اگه سوالی میپرسم، جوابمم میخوام همین و بس. _تیکه بامزه نندازین لطفا دوستای عزیزم_ مرسی بوووس😘
حس سبکی خیلی حس خوبی بود اصلا ترس نداشتم چون کاملا اگاه به عالم بعد از مرگبودم هیچ وقت فکر نمیکردم ...
آخی عزیزم
با کمال احترامی که برا همتون قائلم ولی باید بگم که هیچ خوشم نمیاد کسی تو تاپیکام نمک بازی دربیاره اگه سوالی میپرسم، جوابمم میخوام همین و بس. _تیکه بامزه نندازین لطفا دوستای عزیزم_ مرسی بوووس😘
و همینطور از یک ماه قبلش انگار میدونستم قراره بمیره ایه ای به مغنی نترس و غمگین مباش ما نجاتت میدهیم رو داخل قاب گوشیم گذاشتم و همیشه همراهم بود به خواهرم هم به حالت شوخی تمام حرفهامو میزدم اینکه بعد از مرگم چکار کنید تا دیشب که این اتفاق افتاد
بله همین دیشب اتفاق افتاد و من سر در گمم ایا مرگ بوده یا خواب من خیلی از مرگ میترسم خیلی زیاد خیلی ...
از مرگ شیرینتر وجود نداره خیلی خوبه چرا ترس
حتماااااااا بخونید💕💕💜💜دو تا بچه بودن توی شکم مادر.اولی میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟ دومی: آره حتما. یه جایی هست که میتونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم. اولی: امکان نداره. ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده. دومی: شاید مادرمونم ببینیم. ولی مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش؟ دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه. اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره. دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی.مثل دنياي امروز ما و خدايي كه همين نزديكيست.😍
بله همینطوره اما قبل از اینکه دیشب این اتفاق برام بیوفته خیلی میترسیدم از لحظه ی مرگمم اما بعد از دی ...
یه بار یه تاپیکی زده بودن در مورد خارج شدن روح خیلی خوب بود ولی پیدا نمیکنم
حتماااااااا بخونید💕💕💜💜دو تا بچه بودن توی شکم مادر.اولی میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟ دومی: آره حتما. یه جایی هست که میتونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم. اولی: امکان نداره. ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده. دومی: شاید مادرمونم ببینیم. ولی مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش؟ دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه. اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره. دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی.مثل دنياي امروز ما و خدايي كه همين نزديكيست.😍