تازه اونا قهر کردن...و ی جوری هم هستن همشون باهم دست به یکی میشن...ی عاقل ندارن راه درست رو نشون بده...
الان از نطر اونا من و شوهرم کار بدی کردیم.تازه طلبکارن.ولی اینسری گفتم کوتاه نمیام و نمیزارم به ناحق قهر کنن و من کوتاه بیام.
اونا به من برچسب اینو میزنن که حساسی...و این چیزا..و منو خراب میکنن توی نگاه شوهرم...وشوهرمم میگه هر چیزی رو داستان درست میکنی.و نمیبینه مقصر بودن مادرشو...
الان شوهرم پشتم واستاده...فقط میترسم ی دعوای دیگه پیش رو هست اونجا تحت تاثیر اونا برگرده بگه که تو حساسی و تو بزرگش کردی و اون دوستی به زندگیما چه...
ولی من میخوام فقط بگم یا اون دوستی یا منی که عروسستم...