سلام بچه ها.لازم میدونم اولش بگم که من واقعا تو فازه این نیستم ک جاری بازی بکنم یا بدی کنم بخونواده شوهرم.
اما گیره یه جاریه بدی افتادم که خدا میدونه چی میگم.۴سال هرچی گفت و هرکاری کرد ک رابطم با شوهرم خراب بشه هیچی نگفتم و بازم بهش خوبی کردم.تااینکه دیگه اعصابم نکشیدو ازش گلگی کردم خیلی مودبانه.اما اون درجواب انگار منتظره جرقه ای بود ک یسری حرفارو بمن بزنه.بااینکه خداشاهده بدی بهش نکردم ، هرچی اومد بارم کرد همه جوره و من جوابشو ندادم بخاطره نون و نمکی ک سرسفره ی برادرشوهرم خوردم فقط باهاش سرسنگین شدم بشدت.حالا حرف من اینه تو این مدت بشوهرم گفتم که منو میشناسی خداشاهده دنبال دعوا نییتم ولی این حقمه که فقط یه گلگی کوچیک بکنی از جاریم که بدونه ناراحتی و بدونه ک تو مهمه برات ک بامن چجور رفتاربکنن اطرافیان که به ارزش بدی ک بااین گلگی نزاری ازاین ببعد بخودش اجازه بده هر رفتاری خواست بکنه و...
اما شوهرم چیزی نمیگه که هیچ تو جمع باهاش میگه و میخنده.حتی جاریم براحتی چندبار جلوی من بشوهرم زنگ زده.و هربار ک پرسیدن چرا نمیایید خونمون(اخه خونشون شهرستانه و ما تهرانیم) فقط درجواب میگه که مرخصی ندارم.حتی راضی نیست که راستشو بگه .خلاصه اینکه هروقت تو این یسال اسم این جاری اومد بابت همین موضوع بحثمون شده.نمیدونم شاید مشکل از منه واقعا نمیدونم.ولی بنظرم حق دارم ک بخوام شوهرم درحده گلگی پشتم باشه...راهنماییم کنید...