دیشب من کلاس بودم و چون نزدیک به مغازه نامزدمه شبا با هن برمیگردیم خونه و همیشه قبلش میریم یع شام بعد میرسونه منو
ینی هفته ای ۲ روز این رواله
چون هم ماه بعد میره سربازی من شدیدا از هر فرصتی استفاده میکنم که یهو بعدا حس دلتنگی نکنه و خودم
حالا منو دیروز برداشته از کلاس بعد گفت امروز شرمندتم نمیشه بریم شام چون دوستام اومدن مغازم منم به اونا سپردم مغازه که تو رو برسونم خونه برگردم زود
منم چون فک میکردم میریم میگردیم تو ذوقم خورد ولی نزاشتم بفهمه ولی رفت برام شام خرید تو ماشین داد بخورم و منو بزاره
منم خیلی خوب بودم باهاش تا اینکه رفته پیش دوستاش از ۱۰ شب ۱۲ برگشته منم میگم پس تو کار نداشتی خاستی بری بیرون منو پیچوندی اونم میگه من همیشه باهاتم دیگه این دفعه خاستم با دوستام برم(هفته ای یه روزم با دوستاش بیرونه)
منم گفتم حیف من که از هر تایم میزنم برا تو
اونوقت تو میگی منو زیاد میبینی
حالا سر این بحث کردیم منم گفتم شاید حق با توعه زیاد منو میبینی و تا ۲ هفته نیستم من
اونم گف چرت و پرت نگو
حالا از دیشب نه آن شدم نه زنگ زدم ولی اون یه بار ۳ زنگ زد و ۶
حالا دلم سوخت گفتم بذار کدورت بره
حالا آقا طلبکاررررره که چرا به من زنگ نزدی تا الان و ج ندادی
منم گفتم خودت گفتی زیاد باهمیم منم خاستم تنوع شه
ناراحت شد رف😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
مقصر کیه چیکار کنم؟؟