2777
2789
عنوان

نظرتون؟

136 بازدید | 16 پست

سلام من هفتع دیگه عروسیمه.خونمون شبیه خونه باغه پشت خونه وجلوش باغچه داره.حالا چند روز پیش جهیزیم بردیم بچینیم خونواده شوهرم گفتن خوبه دیگه ماعید کلا میایم اینجا ناهار میچسبه وسرسبزع واس سیزده بدر خوبه خواهرشوهرام وبرادر شوهرم کلا یه شهردیگن من وخونواده شوهرم یه شهریم وقتی ام میان باچنان پزی میان خونمون انگار کین مثلا یه بار شوهرم داشت خونه رو رنگ میزد مادرش گفت ناهار ببریم اونجا توحیاط سرسبزه بعد ناهار به من گفت اینجا چون سرسبزه همه میان دیگ هرهفتع بیایم اینجا انقدر حرصم گرفت.بعدشم یه سری بدون من ناهار بردن اونجا شوهرم گفت زنمم بایدباشه ا ومد دنبالم اونوقت جاریم به شوهرش گفت واییییی خسته شدم ببرم ازاینجا.بچه ها خواهرشوهرام ازاول عید این جان تااخرش میترسم هرروز به بهانه فضای سبز بیان هوار شن رو سرم یه مشت بچه فضولم دارن میترسم برن تو باغچه بیام تو خونه زندگیم فرشامم روشنه فک نکنم بتونم عید برم مسافرت چون ماشینم نداریم.به نظرتون چ کنم ؟خیلی ام خجالتی ام به شوهرمم بگم میترسم ناراحت شه مثلا بگم نیان؟

گل پسرم دوستت دارم💖

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خجالت نداره عزیزم. خیلی خوشرو و با ملایمت و البته طوری که که ناراحت نشه همیشه مسائل رو بهش بگو و باهاش حرف بزن. تو دلت نگه ندار مسائل بزرگتر رو، فقط حواست باشه آقایون حرفی رو که با ملایمت بگی و با زیرکی خیلی هم موافق میشن. به کلمات و طرز بیانت خیلی توجه کن. 

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
ببین بعدعروسی ادم افسردگی میگیره بش بگو من افسردگی گرفتم اگ میشه براعید بریم برا ۲روزم ک شده بریم&nb ...

واقعا افسردگی چرا؟اره گفته شهرهای اطراف میبرمت بهش گفتم تو حال وهوای عید دوست دارم برم مسافرت 

گل پسرم دوستت دارم💖
واقعا افسردگی چرا؟اره گفته شهرهای اطراف میبرمت بهش گفتم تو حال وهوای عید دوست دارم برم مسافرت 

اره من ک افسردگی گرفتم بااین حال ک خونوادم نزدیکم بودن چون تنهامیشی دیگ کسی دورت نیس دورو ورت شلوغ نیس اصلا ی حس بدیه دلت برا خونه بابات تنگ میشه برا بابات مامانت داداش خواهر من ک فقط گریه میکردم 

برا شب عروسی بعد تالار نزار کسی بیاد توخونه زندگیت خیلیا شب اول جادو جنبل میکنن زندگیتو میریزن بهم ب شوهرت بگو ب خونوادش بگه فردای عروسی بیان بگه خسته ایم میخوایم  استراحت کنیم 

ازاول رونده بخدا وگرنه سوارمیشن چ خانواده بیشعوری مث خانواده شوهرمنن البته منم خجالتی بودم و هرکاری خواستن کردن اما الان جرات ندارن پاشونو خم وراست بزارن اینقد تواین چندسال عذاب کشیدم ک گرگی شدم براخودم اینوبدون هرجوری اول زندگیت رفتارکردی همونجوری تا اخرش بایدباشی اگه رودادی وصمیمی شدی تا اخر باید همونجورباشی

تیکر تولد یکسالگی دخترم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز