امشب مامانم داشت ب بابام سر سفره شام میگفت با کارگرات درست رفتارکن داد نزن جلوی همه اونارو خردنکن گناه دارن اونم بلندشد ب فحش دادن و بدوبیراه گفتن ب مامانم
اهل خیانتم هست تادلتون بخاد مامانم ازصب تاشب کارمیکنه تابتونه جهازما سه تادخترو ردیف کنه خیلی دلم براش میسوزه زندگی ب خودش ندید