2777
2789
عنوان

خیلی بی عاطفه و سردم

375 بازدید | 28 پست

بخاطر شرایط بد و سخت زندگیم خیلی بی احساسم 

انگار اصلا دختر نیستم خیلی روحیات پسرونه دارم البته بعضی پسرا احساساتی هستن که من نیستم

شدیدا درونگرام و ساکت 

سرم همش تو کاره خودمه البته میدونم که این خیلی چیز خوبیه

یعنی من تاحالا حسادت رو تجربه نکردم چون برام هیچی مهم نبوده

نمیدونم چیکار کنم احساس میکنم زندگیم جوری نیست که میخوام

فقط نشستم درس میخونم و ورزش میکنم دیگ هیچییی 

جز دانشگاه دیگ هیچجا نمیرم 

البته دوست دارم برم اما شرایطش رو ندارم

نمیدونم چیکار کنم از بابام ناراحتم هیچ وقت نمیبخشمش بخاطر این حالم 

دختر بزرگ کردن اینجوری نیست

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شک بر ترنس بودن شد که

نهههه بابا

میگم شرایط زندگیم خیلییی بد و سخته

خیلی عذاب کشیدم تو زندگیم با اینکه سن زیادی ندارم

انقدر سختی کشیدم و تحمل کردم صدام در نیومده دیگ بی احساس شدم

با اون قسمت زندگی که بابات تاثیر داشته کاری ندارم ... خودتم تلاش کردی که دخترونه باشی ؟ یا دلت میخوا ...

خودم خواستم و دلم میخواد اما اصلا شرایطش رو ندارم 

یعنی تا یه جایی فقط مجبوووور بودم محکم باشم تحمل کنن صدام در نیاد از یه جایی به بعد دیگ عادت کردم و این شد اخلاقم و دیگ بی احساس و بی تفاوت شدم

ورزشهای رزمی کار میکنی روحیت شبیه پسرا شده😂یه کلاس زومبا و باله برو شاید روحیت تغییر کنه

اول اینجوری بودم بعد رفتم سمت رزمی 

اینجوری یکم تخلیه میشم فقط

من همیشه مجبور بودم خودمو محکم نشون بدم از نظر روحی

و واقعا هم محکم بودم و هستم ورزش رزمی هم خیلی بهم کمک میکنه واقعا

خودم خواستم و دلم میخواد اما اصلا شرایطش رو ندارم  یعنی تا یه جایی فقط مجبوووور بودم محکم باشم ...

نه به نظرم حل شدنیه عزیزم ... تو بخواه میتونی ... منم تو سختیام سعی کردم دخترونه احساسات منفی رو از خودم دور کنم ... حتی توی رزمی یه مدت تکواندو میرفتم اما دخترونه ... بخواه میتونی بهت قول میدم ... اخه ایندت رو تحت تاثیر میذاره ...

اول اینجوری بودم بعد رفتم سمت رزمی  اینجوری یکم تخلیه میشم فقط من همیشه مجبور بودم خودمو محکم ...

پس شاید چون تنهایی روحیه نداری تو فضای بسته نمون دوستی داری باهاشون سرگرم شی بگی بخندی ؟

پس شاید چون تنهایی روحیه نداری تو فضای بسته نمون دوستی داری باهاشون سرگرم شی بگی بخندی ؟

نه اهل دوست و رفیق نیستم هیچ وقت شرایطشو نداشتم

نمیتونم با کسی بیرون برم امکانش نیست  

همکلاسیام برنامه میزارن با هم میرن بیرون اما من همیشه بهونه اوردم و یجوری پیچوندم نرفتم

کلا اصولا پدرمادرا خیلی موثرن تو زندگیمون:/ هرکی بگه داره بهونه میاره خودش اینجوریه ماخودمون میدونیم بعضی کمبودا نذاشته ما متعادل باشیم/: 

وقتی از پدر مادر بت مقدس ساخته شه همین میشه

زندگی زندونیه که آزادیت دست خودته ...
چرا تمکانش نیست ؟ پدرت اجازه نمیده یا شرایط مالیت مساعد نیست؟

اجازه همه کار دارم

پدرمم وضع مالیش خوبه مشکل خاصی نداره 

اما خسیسه هیچ وقت بهم پول نمیده فقط در کرایه پول دارم ک برم دانشگاه و برگردم 

حتی خیلی وقتا اونم ندارم خیلی مسیرارو پیاده میرم یا اتوبوس میشینم

اگر پول نداشت یه کلمه حرف نمیزدم بخدا از اون دخترا نیستم ک درک نکنم اما پدرم حقوق میگیره پول داره 

کلی پول تو بانک داره که اصلا برامون رو نمیکنه حتی

منم نمیدونم چیکار کنم دیگ خیلی بهم فشار اومده حسرت همه چیز رو دلم مونده

همش بخاطر این موضوع خودم رو تنها کردم

تو دانشگاه به کسی رو نمیدم که بیاد نزدیک بشه بهم یا دوست بشیم همش فاصله میگیرم و همه رو در حد همکلاسی میدونم


بخوابم از شرایطم بگم تا صبح طول میکشه

این فقط یکی از سختی های زندگیمه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز