2777
2789
عنوان

بیاید بگین چیکار کنم اخه

93 بازدید | 6 پست

سلام بچه ها

یه مادری دارم که از بچگی تا الان که ۲۷ سالمه همیشه وقتی دوتایی بودیم تحقیرم میکرده و وقتی میرفته پیش در و همسایه از درسخونی و هزار تا کوفت و زهر مار دیگه تعریف میکرده که نکنه از دخترای اونا عقب بمونم

خلاصه ۱۹ سال اون خونه رو تحمل کردم و الان که ازدواج کردم هم نمیتونم خلاص شم

از هر راهی استفاده میکنه که ازارم بده

میاد خونه ام غر میزنه اینجا کثیفه اونجا فلانه

میره پیش بقیه میگه دخترم کدبانوعه

سه سال پیش دو جلسه رفتم خیاطی بعد دیدم نمیتونم ولش کردم هنوز که هنوزه تا تقی به توقی میخوره میگه مثلا خیاطی رفتی ها

من میدونستم تو خیاط بشو نیستی

یا هر روز صبح زنگ میزنه و اصرار میکنه برم خونشون...اگه نرم تا یه هفته میمونه تو قیافه

اگه برم دعوامون میشه دوباره همون آشه و همون کاسه

پریروز اومد خونمون تازه خونه رو مرتب کرده بودم همه چی سر جا خودش بود فقط میخواستم جارو برقی بکشم دیدم ایفون رو میزنن

اومد نشست پسرمو ورداشت با خودش برد

فرداش زنگ زد گفت تو چرا انقد شلخته ای خونت چرا اینجوریه

این صاحبخونه کلید بندازه بیاد تو چی میشه

گفتم کجا کثیف بود گفت خودم دیدم لا درز قالیت اشغال ریخته بود

گفتم خب مامان من بچه کوچیک دارم

فرداش مهمون داشتم کار داشتم پسرم پاشو با چاقو برید

گفت تو اصلا حواست به بچه ات نیست گفتم خب کار داشتم گفت من وقتی بچه پیشمه فقط نگاش میکنم کار نکن فوقش میگن تو شلخته ای

یعنی میخوام بگم هرکاری میکنه که بگه اون کاری که تو میکنی غلطه


بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

بعضی مامانا همینطور هستن ولی باور کنین که عاشقتونن فقط انگار بلد نیستن به شما هم حق انتخاب به زندگی بدن و تو هر چیزی خوب باشین به جایی دیدن خوبیتون بیشتر ضعف هاتون به چشمشون میاد چون دوست دارن بچشون همه چیز تموم باشه ؛من چادریم مادرم به شدت باهام مخالفه هر وقت با هم هستیم شاید به همه چیم گیر بده به شدت باهام بحث کنه چرا اینجوری هستی مثله دخترای مردم نیستی املی و فلان ولی پیش بقیه انقدر ازم تعریف میکنه دخترم فلانه فلانه خداروشکر واقعا اذیت میشم پیش خودم تخریبم میکنه و پیش بقیه ازم تعریف میکنه از اینکار بیشتر اذیت میشم ولی خب میدونم کاملا عاشقمه جون مادره 

به نظرم همه آدم ها تو این دنیا مستاجریم و یه روزی باید این دنیا رو که محل امتحانمون بوده خوب یا بد به خدا تحویل بدیم؛ به همدیگه لبخند بزنیم،کمتر همدیگه رو بکوبیم ،کمتر دلی رو به درد بیاریم ،بزاریم حداقل وقتی این دنیا رو تحویل خدا دادیم و اون بزرگترین ازمون پرسید تو دنیام چیکار کردی دست های خالیمونو نشون بدیم و بگیم من دلی نشکستم فقط سعی کردم لبخندمو به مردم هدیه بدم این تمام چیزی بود که من داشتم/ زندگی سخته برای یکی کمتر برای یکی بیشتر تو همه لحظه های زندگی اگه فکر کنیم اینم یه امتحانه و خدا داره تماشام میکنه و همیشه همراهمه راحتر میگذره😊...حضور خدا رو تو تک تک لحظه های زندگیتون آرزو میکنم 🌸😊❤
سخت نگیر...بعد120سال اگه نباشه دلت واسه غرهاش هم تنگ میشه

اره تنگ میشه میدونم اگه برام عزیز نبود که نمیومدم اینجا درد ودل کنم

جدی جدی قیدشو میزدم ولی نمیتونم

از طرفی هم میبینم هیچ وقت همراه و حامی من نبوده

یعنی بوده ها ولی نبودنش رو بیشتر از بودنش احساس میکنم

دو روز زایمان کرده بودم پسرم رو برده بودن بخاطر زردی بستری کردن

من به کسی اونجا نیاز نداشتم خودم باید میشتم بالا سر بچه ام هروقت شیر میخواست بهش شیر میدادم

همه مادرا پیش دختراشون بودن من ولی یه شب تنها بودم

شب دوم خاله ام زنگ زد به مامانم که نیلوفر گناه داره تو برو پیشش اون یکم بخوابه

مامانم واسه اینکه نکنه خاله ام فکر بدی در موردش بکنه اومد

ولی تا اومد در عرض سه چهار ساعت بیشتر از ده بار گفت چرا مادر شوهرت نیومد

فکر کنین من تازه زایمان کرده با هزار جور درد و غصه و افسردگی که بچه دو روزه ام ازم گرفتن و گذاشتن تو دستگاه و تازه دو شبه که نخوابیدم باید سرکوفت رو هم تحمل کنم

همونجا وسط زایشگاه زار میزدم میگفتم مامان مگه من گفتم بیای؟

اره تنگ میشه میدونم اگه برام عزیز نبود که نمیومدم اینجا درد ودل کنم جدی جدی قیدشو میزدم ولی نمیتونم ...

بزاربه حساب اخلاقش..میفهمم ناراحتی ازش ولی اون ک نمیتونه خودشو عوض کنه.پس توهم خودتو درگیرش نکن..حرف میزنه بگو توراست میگی ولی کارخودتو بکن..

   
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز