همینجا مینویسم که وقتتونو نگیرم.قبلا هم تاپیک زدم ولی واقعا اعصابم خورده جز اینجا کسی نیس باهاش دردو دل کنم.شوهرم الان مادرشو برده کربلا گفت شماهارو الان نمیبرم تا یک هفته تمام فقط به مادرم خدمت کنم.شمارو دوسه ماه دیگه میبرم.منم مخالفت نکردم ولی الان خیییلی دارم اذیت میشم از لحاظ روحی.آخه مادرش جوون و پولداره خودش با شوهرش میتونست بره.حالا برده اشکال نداره چرا منو با خودشون نبرد مگه من چیکار میخواستم بکنم.دلم خیلی شکسته بهشم بروز نمیدم ولی واقعا دارم دیوونه میشم