دارم میمیرم از استرس . هنوزم میلرزم. سر شب پدر همسرم کمی حالش بد بود میگفت حس سنگینی سر دل دارم غذا زیاد خوردم شام نخورد و خلاصه بعد از چند ساعت خوابیدیم امروز خیلی راه رفته بودیم همگی خسته بودیم.یک ساعت پیش یهوو حس کردم صدای داد و بیداد میشنوم و یکی میگه بچه ها پاشید بابا حالش بده. بچه هااااااا . یهوو با همسرم از خواب پریدیم پدرشون بیهوش شده بود و وقتی بهوش اومد میلرزید و بالا آوردن برادر شوهرم دستش بین دندوناش بود که قفل نشه. منم یهوو از ترس حالم بد شد وقتی زنگ زدم اورژانس دختر کوچولوم بیدار شد و من سرگیجه شدید از استرس گرفتم
الن خوبن؟
شاید سکته کرده خدایی نکرده
بد ب دلت راه نده ایشالاخوب میشه سوره حمدبخون زیاد
خیلی خوبه..ایت الکرسی هم برا ارامش
نترس عزیزم چون یهو بهت شک وارد شده بخاطر اونه کمی آب قند بخور با گلاب به بچه اتم بده
علائم سکته اس. الان چطوره؟
اورژانس اومد بردنش بیمارستان
انشالله خوب میشن
اما خداییش الان چه کمکی از ما بر میاد
اوووف یاد پدرشوهر خودم افتادم😭
از ترس تپش قلب گرفتم و سرگیجه
ببخشید نمیتونم همگی رو جواب بدم و ریپلای کنم
حالت تهوع علت قلبی داره الان حالشون چطوره؟
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
