من و مادر تنها زندگی میکنیم. پسرخاله ام دانشگاه شهر ما قبول شد. خالم گفته پسرم تو شهر شماس تنهاس هواشو داشته باشین. الان یه سالی میشه. چند روز پیش ایفونمون به صدا در اومد تصویریه دیدم پسر خالمه مامانم گفت باز کن بیاد تو. در خونه رم باز کردیم. دیدیم اومد تو یه دختره هم باهاشه. گفتیم کیه گفت دوست دخترمه. نشستیم حرف زدیم. بعد فهمیدیم دختره ازش بزرگتره و مطلقه و تو اینستاگرام آشنا شدن. گفتم چرا آوردیش خونه ما گفت اخه گیر داده منو به خانواده ت معرفی کن با خنده گفت فک کرده میخام بگیرمش . چند ساعت نشستن رفتن. بعد من و مامانم دعوامون شد سر اینکه این پسره فک کرده اینجا بی صاحبه به مامانم گفتم به خالم زنگ بزنه دعوا کنه مامانم گوش نمیده میگه بچه س دختره هم افتضاح میخام زنگ بزنم به خالم یا شوهر خالم دعوا کنم. چکار کنم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!