احساس میکنم شدم طوری بود که توانایی نه نگفتن نداشتم 😞😞 ی خواستگار داشتم من خودم خانوادم کلییی خیلی سخت گیر بودیم ولی این که امد نتونستم نه بگم در حالی که میدونستم انتخاب اشتباه هست خانواده امم همیطنور اوناهم دقیقا مثل من بودن .. یک ماه نامزدی بودیم ولی خداروشکر بهم خورد
داشت از رو قران سرکتاب باز میکرد و میگفت تا حتی مریضی شوهرمم گفت گفت از همین دعا ها و جادوهاس برو باطلش کن و من میدونم و دیدم که اون شخص اهل دعا و دعا نویس و طلسم ایناس 😭😭😭