سکته مغزی مادرم درست چند روز بعد از زایمان خیلی سختی که داشتم
به مامانم گفتم بریم بابابزرگو ببینیم امشب
گفت امشب دیگه خسته ایم
فردا میریم
صبحش زنگ زدن گفتن فوت کرده
بابا بزرگم مهربونترین آدم دنیا بود بزرگترین حسرت زندگیمه که روزای آخرش اصلا ندیدمش
بابام مرد ۱۶سال بیشتر نداشتم .خودم دیدم چون توخونه مرد همش بهم نگاه مبکرد الان دارم گریع میکنم چون یادش افتادم .۱۴ سال گدشته ولی چشاش یادم نمیره
دکترا پارسال گفتن باید ختم بارداری بشه😢😢😢😢
مرگ عروس همکار بابام که یه دختر ۲ساله داشت
سر خاکشم رفتم ۲۷سالش بود بیچاره از وقتی دخترش ۳ماهه بود سرطان گرفت حتی نتونست درس و حسابی بغلش کنه خودم یه مادرم میدونم چه زجری می کشیده
و خبر مرگ نوه داییم که۱۷سالش بود مادرش داغون شد داغووون
من فوت برادرجوونم ۲۱سالش بود.۹۵/۸/۲۰ساعت دونیم زنگ زدن گفتن که پسرت توکماست.بابامم میزدتوسرش وگریه میکردومیگفت بچم رفت خونه خراب شدم
همه تنم مور مور شد خبرا بعضی کاربرا
مریضی پدرم که سرطان خون داشت بعد رفتن به کما بعدم خبر فوتش تو بیمارستان
😪کاش میتونستم دوباره ببینمت بابای خوبم کاش میدونستی بعد اینکه مارو تا ابد ترک کردی چه ها کشیدیم و میکشیم😭😭خیلی دلم پره حتی قرص اعصابم آرومم نمیکنه بعضی وقتا 😔😔
اسی جان چرا عنوان تاپیکتو نزدی بهترین خبر عمرتون
بخدا اینجوری خیلیا خوشحالتر میشن
الان خودم یادم ب خیلی چیزای بدی افتاد و کامنت های بقیه دوستان بیشتر ناراحتم کرد
ین دیگه‌چه تاپیک مسخره ای هستش
همه به اندازه کافی درد و غصه و استرس دارن یادآوریشون دیگه چه فایده ای داره؟؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
