بعد از اون بالا گفت چی میگی مگه چی شده ابه دیگه گفتم گل همش تابستونم یه بار اینجوری شد چیزی نگفتم گفت الان اینجوری میگی همسایه ها فکر من چی کارت کردم میخوای بری در حالی که همه میدونن جاریش از دست این فرار کزده بهش گفتم من اعصابم خرابه با زحمت شستمشون در ضمن من یک ساله اینجام یه دونه مهمون نداشتم